در های بسته P3
سلام بر عشقای من «چه دختر چه پسر😁» چطو مطورید؟ خب مرسی که به شرط عملیدید و خب قراره یه داستان دیگه نوشته شه شما بگید کدوم یکی اسمش باشه1به گمانم اسمت رویاست2بگمانم زندگی همینجا باشد
انتخاب کنید و وقت تلفی بسه پس بریم سراغ داستان:
FINISH PART 3💔☠️
.......... در راه پیدا کردن گوشی............
جک:
راستی اسمت چیه؟
دختر:
ام.... ام..... انا.... انا هاتاری.«نویسنده: خب چون انیمه دوس دارین اسم و فامیلش انیمه ایه😊و خب موقعی هم که جک گوشیو دید پشت سرش یه در ظاهر شد پس اونجا گم شد»
جک:
خب چن سالته؟ فک کنم 16 نه؟
انا:
اره.... 👍🏻.
رفتیم و اونو «گوشی رو» پیدا کردیم. ولی و.. ولی رمز داشت!
جک:
وایسا بینم این که رمز نداشت تو رمزشو بلدی؟
ولی انا نبود. یهو همجا تاریک شد و یه صدایی اومد
«مگه بت نگفتم که هر در یه نشونس دوباره تلاش کنه از کام مرگ بیرون بیا و گرنه میمیری»
یهو همه چی عادی شد و اون دختر غیب شده بود من تو یه اتاق که از چهار در بنام:
JACKIE
ANNA
MICKEY
APRIL
اسم من و انا توش ولی دو تا از در ها بنام مایکی و اپریل بسته بودن. یعنی فقط اتاق به اسم جک و انا باز بود.
رفتم تو اتاق جک.توش پر از عکسای من بود. توی یکی از عکس ها مار داره منو میخوره؟!؟ WTF?!? یهو دو تا در پشتم بود که یکی زرد و یکی قرمز«اشنا ها که یوتیوب میبینن بیان بگن یعنی چه» بود رو در زرد نوشته:
YELLOW =DEATH
فارسی: زرد =مرگ
رو در قرمز هم همین بود!
RED =DEATH
حالا اگر جونم برام مهم بود باید گزینه درس انتخاب میکردم پس رفتم داخل در........
FINISH PART 3☠️💔
خب اینم از این
بای❤