عشق پر هوس (16)

𝓜𝓮𝓱𝓻𝓲 𝓜𝓮𝓱𝓻𝓲 𝓜𝓮𝓱𝓻𝓲 · 1403/01/16 20:46 · خواندن 2 دقیقه

                            برو ادامه مطلب

سلامم سلامم

خوبین؟چخبرا؟ 

میبینم که از پارت قبل خوشتون اومده بود😃 

و خب بعضی هاتون تعجب کرده بودین چون داستان داره عوض میشه...

واقعا خیلی ممنون از اینکه بازم حمایت میکنید🤍🖤 

راستی کاور رمان هم عوض کردم چطور شده؟ ولی باز دوباره کاور قراره عوض بشه

و دیگه بسه حرف زدن پارت بعدیو بخون 

---------------------------------------------------

از زبون مرینت:
نفس عمیق بکش مرینت
واییی چرا انقد عصبانی شدی؟ 
آروم باش، آروم باش، آروممم 
اُک من عمرا اگه بتونم تو خونه‌ای که گابریل و آدرین زندگی میکنه منم زندگی کنم...پس تنها راهی که برام میمونه اینه که مستقل بِشَم و خونه ای جدا از خونه‌ی گابریل بگیرم...ولی پول کافی رو ندارم
فک کن، فک کن، ف...
فهمیدممم! 
گابریل خیلی پولداره، ازش پول میگیرم، اگه بگه نه آتوئی که ازش دارمو نشون همه میدم... هاهاهاهاها
ولی اَ یه جهت خیلی خسیسه و تنها راهی که ممکن بم پول بده اینه که یکم بترسونمش همین!(منظورش از یکم ترسوندن اینه که ب*گ*ا*ش بده)
ولی چطوری؟ عامم خب  اتوئی که ازش دارمو که نمیتونم اون هیچی ولی میتونم ی تیکه از اون ویدئو رو نشونش بدم تا بِتَمَرگه سرجاش🤡
اُک نقشه تایید شد😃 
چن دقیقه دیگه هواپیما میشینه روی زمین... به محض اینکه بریم خونه نقشه‌م شروع میشه 
یک ساعت بعد...
بالاخره رسیدیم خونه اول خواب بعد ب*گ*ا دادن گابریل 
چن ساعت بعد: 
مری با چهره ای خواب آلود و خسته: وایوای چقد خوابیدم 
گشنمههه برم یچی بخورم 
رفتم بِ صورتم آبی زدم و رفتم پایین همه مشغول حرف زدن با هم بودن که وقتی منو دیدن سکوت کردن فک میکنم حرف درباره من بود🤡 
مری: درباره من حرف می زدید؟ 
بقیه : سکوت 
مری : اگرم حرف می زدید اصن مهم نی
بقیه : سکوت

 

این پارت هم تموم شد 

لایک و کامنت یادتون نره🤍

خدافظ