درهای بسته P1
سلام علیکم. چطورید؟ منو یادتونه؟ اومدم با داستان خفن دیگه پس وقت تلفی بسه بریم سراغ داستان:
FINISH PART 1☠️💔
در های بسته P1
توی خواب بودم که یهو پریدم، نمیدونم چی شد ولی توی خونه پر از در بودم در اتاقم هم قفل بود، اما چرا؟ فراموش کرده بودم کیم! اسمم... اسمم چی بود؟
که یهو دیدم دست و پام بستس!
چیکار میکردم 🤔
باید کار رو تموم میکردم، یه چاقو رو میز بود دیدم یه نفر داره پشت در حرف میزنه و یکی داره میاد تو اتاق خودمو ب خواب زدم.
نفر اول:
هی این هنوز خوابه!
نفر دوم:
خب به ما چ؟ ما باید یه جوری کمکش کنیم.
نفر اول:
اما رییس میکشتمون!
نفر دوم:
یکی از مچ بنداش رو باز کن.
تا اومدن دستم رو باز کنن یه نفر نزدیک شد.
نفر 2:
بدو!
سریع هول هولکی دستم رو باز کرد و یه نفر گفت:
هی اینجا چه خبره؟
نفر 1:
هیچی داشتیم چک میکردیم ببینیم دست و پاهاش خوب بسته شدن یا نه.
رییس:
خب حالا برید تا نگفتم دستگیرتون کنن .
بعد رفتنشون یه نامه و کلید رو میز بود.
با چاقو بقیه دستبند و پابند هارو باز کردم و رفتم سمت در که دیدم یه راهرو پر از در اونجاس.
این دیگه چه خونه ای بود؟ چرا پر از در بود؟
نامه رو برداشتم خوندم:
هر در یه راز هر راز یه نکته!
یعنی چی باید چیکار کنم!؟
در اول سبز بود؟
اخه در رنگی چرا اینجاس؟
ای بابا!
در اول رو باز کردم. توش دو تا کامپیوتر و 1 گوشی بود. رفتم سراغ گوشی. تو این دورت زمونه اخه نوکیا؟ 🙄
بازش کردم.... ع.. عکس من.... پ.. پروفایل بود!
اخه چرا؟
رفتم تو پیام ها.
یه نفر نوشته تو باید زنده بیرون بیای جک.
اره اسمم جک بود. کم کم داشت یادم میومد کی هستم.
راستی رفتم سراغ کامپیوتر و رمزش رو بلد نبودم ولی چطوری گوشی رمز نداشت؟
اومدم بیرون دو تا تابلو بود:
اسلحه خونه➡️
اشپز خونه⬅️
رفتم سمت اشپز خونه دیدم بن بسته!
پشتم رو دیدم دیدم یه در هست پس راه خروجی کو؟
در رو باز کردم ولی متوجه چیز وحشتناکی شدم......
FINISH PART 1☠️💔
خب اینم از این لطفن لایک و کامنت را بترکونید و اگر دوس داستید اکانت اینستای من هم فالو کنید:
AMIRXTOO @
عشق منید بای✋🏻