عشق ربوده شده (معرفی به همراه پارت یک )
♡"عشق حسی به وجود آمده، و یا به وجود می آید"♡
به قول کوروش بزرگ:
،،اگر کلید دری را نداری قفلش نکن،،
ادامه ی مطلب...
(شاید خیلی ها معرفی رو در پارت My love.f2p1 خونده باشید ولی معرفی رو دوباره اینجا به همراه پارت یک میزارم ♡)
معرفی
،،،، حمایت کن 🤡
"پارت یک"
از زبان مرینت
امروز با اسرار زیادی که به مامان بابا کردم گذاشتن برم توی همون کافه که آدرین بود کار کنم صبح هم با آلیا مشورت کردم ولی اون میگه دیوونه ای خب واقعا هم راست میگه من یکم قاطی دارم به آلیا نگفتم که قلبم مشکل داره چون اگه برم احتمالا هروقت که باهاش حرف بزنم بزن زیر گریه
راننده رسوندم دم کافه و رفتم تو
مرینت. سَـــلام من اومدم
لوکا (یکی از کار کن های همونجا). سلام مرینت
مرینت. هی تو سلام نمی کنی، کار خیلی زشتیه ها
آدرین. سلام
بعد رفتم لباس کار کن رو پوشیدم
مرینت. خب انگار امروز میری کتاب خونه
آدرین. نه نمیرم
مرینت. عه چجوری تو همیشه سه شنبه ها میرفتی
آدرین. دیگه نمیرم
مرینت. هوف حوصلم سر رفت
بعد دیگه رفتم توی آشپز خونه و شروع کردم به ظرف شدن و آواز خوندن
آدرین. آروم مشتری ها دارن میشنون
مرینت. خب بشنون صدا به این خوبی مگه بده
آدرین. ....
بعد از دوساعت کار شیفت آدرین و من تموم شد و از کافه اومدیم بیرون
مرینت. خب برنامت چیه
آدرین. واقعا مهمه
مرینت. خیلی زیاد
آدرین. دارم میرم خونه
مرینت. راستی من یک مسئله ای رو نمیفهمم میشه برام توضیح بدی
آدرین. باشه بیا بریم کتاب خونه که برات توضیح بدم
مرینت. خب بریم بدو دیگه چقدر کندی
بعد رفتیم کتاب خونه و اونجا نشستیم و آدرین شروع کرد به توضیح داد
آدرین. فهمیدی
مرینت. نچ چون واقعا این جور چیزا مزخرفه اصلا سرم نمیشه خوشم هم نمیاد
آدرین. پس برای چی اومدی مهندسی
مرینت. واقعا خودم هم نمی دونم
آدرین. خب من رفتم
بعد آدرین پاشد رفت منم رفتم دنبالش و دویدم جاش
مرینت. فردا باهم بریم دانشگاه
آدرین. فردا تعطیله
مرینت. ای بابا خب برنامت چیه
آدرین. کار کتاب خونه خونه درس
مرینت. خیلی خسته کنندس و حوصله سر بر بیا بریم شهر بازی
آدرین. وقتشو ندارم
مرینت. ای بابا تو هم که کلا توی لاک خودتی با کسی هم که حرف نمیزنی دوستی هم نداری
آدرین. چون جمعیت جالب نیست آدم ها هم جالب نیستند اینکه قضاوت میکنن و یا تحقیر میکنن چیز عجیب و بهت برانگیزیه که دوست ندارم ارتباطی بگیرم
مرینت. خب بابا فهمیدم
آدرین. پس فعلا
بعد آدرین یهو سوار اتوبوس شد
مرینت. هی کجا
رفت
بعد رفتم خونه
مرینت. سلام مامان سلام بابا
سابین. سلام دخترم خولی چرا بعد از کافه نیومدی خونه
مرینت. جای آلیا بودم
تام. باشه ایبی نداره همین که شاد باشی خوبه
منم خندیدم و گفتم. خوبه که شادم آدما قبل از مرگ بد اخلاقن
سابین. عه دختر از این حرفا نزن دیگه
تام. دخترم تو نمیمیری
مرینت. میدونم لازم نیست با این حرفت بهم ترهم کنید
بعد رفتم بالا توب اتاقم و صدای گریه های مامان رو شنیدم که انگار ناراحت بود من قراره بمیرم
بعد از روز های تعطیل توی دانشگاه
مرینت. سلام آدرین
آدرین. سلام
مرینت. چیکار میکنی
آدرین. کتاب می خونم
مرینت. تو خیلی کتاب می خونی ولی جذابه
آدرین. ...
آلیا. هی دختر بیا این ور کارت دارم
مرینت. ببخشید من باید برم شرمنده
مرینت. بله
آلیا. این نامه رو پیتر برات گذاشته (هم دانشگاهشون که عاشق مرینته)
بعد نامه رو خوندم و خندم گرفت و زدم زیر خنده
آلیا. هی چی شده چرا می خندی
مرینت. نگاه کن جون ما واقعا خنده داره
توش نوشته بود که عاشق من و قلبم هست ولی نمی دونست که قلب من خرابه 🤣🤣🤣
آلیا. چیش خنده داره
مرینت. هیچی بابا ولش کن
پیتر. سلام
مرینت. سلام
آلیا. سلام پیتر
پیتر. نامه رو خوندی
مرینت. آره ولی داداش به کاهدون زدی
بعد دیگه کلاس تموم شد و رفتیم کافه تا کار کنیم منم هی می خواستم با آدرین حرف بزنم ولی اون بی محلی میکرد
بعد که کافه تموم شد
مرینت. هی چیه چرا باهام حرف نمیزنی
بعد روشو اون ور کرد
مرینت. با توهم ها دارم باهات حرف میزنم
آدرین میدونم
بعد دستش رو گرفتم و گفتم. پس جواب بده
آدرین. مرینت رو با همه تیک میزنی و حالا انتظار داری باهات حرف بزنم
مرینت. تیک میزنم
آدرین. بله
مرینت. نه من فقط به عنوان یک دوست باهاشون حرف میزدم
آدرین. حتما
بعد رفت و سوار اتوبوس شد یهو انگار قلبم درد گرفت انگار به خاطر کار زیاده که درد گرفته
رفتم خونه و بدون هیچ سلامی رفتم توی اتاق و زدم زیر گریه داشتم به ناراحتی هام فکر میکردم من واقعا هم نباید با آدرین باشم پس وقتی بمیرم چی بشه
یهو بابا اومد توی اتاق و منم سریع اشکام رو پاک کردم و نشستم روی تخت باباهم کنارم نشست
تام. دختر خوشگل بابا برای چی ناراحته
مرینت. هیچی من حالم خوبه
تام. مرینت تو همیشه میگی حالت خوبه ولی معلومه گریه کردی دماغت سرخه
مرینت. خب من عاشق یک پسری توی دانشگاهم و رفتم رشته ی مهندسی تا جاش باشم و رفتم کافه کار کنم تا جاش باشم ولی امروز خیلی رد دست رد به سینم زد
تام. اسم پسره چیه
مرینت. زیاد مهم نیست
تام. گفتم اسمش چیه عزیزم
مرینت. آدرین آگرست
از زبان تام
هرجور شده این پسره رو پیدا میکنم و حتی با پولم شده کاری میکنم که با مرینت ازدواج کنه تا دخترم خوش بخت بشه
فردا صبح
....
"پایان"
خب دیگه شرط هم ده لایک و ده کامنت