ཧᜰ꙰ꦿ➢𝖈𝖍𝖊𝖈𝖐𝖊𝖗𝖊𝖉 𝖑𝖔𝖛𝖊༒ (پارت 1)
عشق را باید پرستید
هایی لاوم پارت اول ❤️ حمایت حمایت ♥️
گوشیم زنگ خورد برش داشتم و مقابل صورتم گرفتم
مدیر برنامم بود آقای ایکان بیخیال روی تخت نشستم و دستمو روی صفحه گوشی کشیدم
جواب دادم
_ مرینت حدس بزن چی شده
_ حتما باید اتفاق خوبی افتاده باشه که مزاحمم شدی
_ چند کارگردان از فرانسه زنگ زدن خواستن فیلمنامه ای که دارن رو بخونی و اگه موافق پروژه باشی نقش اصلی رو بهت میدن
پاهام رو انداختم روی هم و با لبخند
_امیدوارم فیلمنامه خوبی باشه وگرنه وقت منو گرفتی در جریانی که!!
_ البته من خوندمش فیلم نامه رو دادم به الیا حتما بخونش
بیب بیب بیب
قطع کرد چه آدم مزخرف و پول پرستی ولی اگه تحملش نکنم نمیتونم شهرتم رو حفظ کنم
نفس عمیقی کشیدم گوشی رو انداختم روی تخت و
بلند شدم
در اتاق رو فقل کردم و حوله ای که دورم بود رو باز کردم و به سمت کمد لباس رفتم
کت اسپرت طوسی رنگ و شلوار واید لگ رو پوشیدم
نشستم روی صندلی میز آرایش مقابلم بود موهامو شونه میزنم و میندازمشون روی شونه هام
ارایش ملایمی میکنم و موبایلمو برمیدارم و به سمت در اتاق میرم همینکه در رو باز میکنم
الیا رو میبینم که دستش رو دستگیره در مونده و خشکش زده
_بله؟
تبلت رو مقابلم میگیره و لب میزنه
_ خانم این فیلمنامس مدیر برنامتون گفت بیارم بدم به شما گفتن حتما بخونید
تبلت رو ازش گرفتم
_ باشه
برگشتم به اتاق و روی مبل مقابل پنجره نشستم و مشغول خوندن شدم
کمی بعد
تبلت رو گذاشتم روی میز آخ چشمام نزدیک بود کور بشه
_خوشتون اومد؟
از ترس قلبم تند تند میتپید دستم رو بردم روی چشمام و سرمو گذاشتم روی مبل
_اره خوشم اومد اونقدر که عرق خوندن شدم
_ به احتمال زیاد حالا بگو نقش پسر داستان رو به کی دادن
تبلت رو از روی مبل برداشت و عکسشو بهم نشون داد
با لبخند رضایت رو به الیا گفتم
_زنگ بزن به مدیر برنامم بگو موافقم
هایی لاوم حمایت فراموش نشه ♥️💬
برای بهتر شدن رمان نظری داشتی بگو 🌱
لایک و کامنت فراموش نشه ❤️💬