my love. part 7

-A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 · 1403/01/01 17:17 · خواندن 5 دقیقه

سلام سلام عیدتون مبارک و روزتون به خیر برای همگی آرزوی شادی و....، خلاصه که عید 1403مبارک و اینم از پارت هفت و راجب تاخیر باید بگم که من دیشب که آخرین چکی که داشتم یعنی...((ادامه ی گفت و گو و پارت هفت رمان در ادامه ی مطلب پس لایک رو به افتخار نوروز و ایران و ایرانی بزن و برو رمان رو بخون. رمان خونا هم لایک و کامنت فراموش نشه ها 🫶🏻)) ♡

خب عرض کنم که وقتی چک کردم که به شرط رسیده شب بود و ما شب عیدی رفته بودیم خونه ی مادر بزرگ مادریم (که اونجا هم بازی  زیاد دارم) برای همین وقت نکردم امروز هم که عید بود الانم خودمو توی اتاق زدم به خواب و دارم مینویسم 

حالا برید ادامه 

(و بگم که عدد شانس من  هفت هست برای همین از پارت بعد که هشت باشه زجرشون میدیم یانه از فصل دیگه انشاﷲ) 

از زبان مرینت 

آدرین. من اون عکس هارو دیشب پاک کردم و الان هیچی دستش نیست 

مرینت. ولی ما نمی تونیم وایستیم که 

آدرین. نه قرار نیست وایستیم، باهم میریم 

مرینت. ولی خانوادم چی خواهرم مامانم بابام 

آدرین. مرینت آروم باش با من میای یا نه 

مرینت. نمی دونم 

آدرین. برای بار دوم و آخر میپرسم با من میای یانه 

مرینت. آره باهات هستم 

آدرین. پس بزن بریم 

بعد دست آدرین رو گرفتم و از اونجا رفتیم و یوار ماشین شدیم 

مرینت. قراره کجا بریم 

آدرین. جایی که هیشکی مارو نشناسه 

مرینت. یعنی چی 

آدرین. مثلا یک کشور دیگه 

مرینت. خوبه بریم 

بعد رفتیم فرودگاه و بلیت استراری برای لندن گرفتیم و رفتیم سوار هواپیما شدیم و بعد از دوساعت رسیدیم لندن اونجا به یک هتل رفتیم و اتاق گرفتیم 

مرینت. آدرین یعنی قراره اینجا چیکار کنیم دور از همه چی 

آدرین. ازدواج میکنیم من کار میکنم خونه می‌خریم و بچه دار میشیم 

مرینت. ولی تو دلت برای پدر مادرت تنگ نمیشه 

آدرین. مرینت اونا برای من مردن اونا کاری کردن که من حق انتخاب نداشته باشم 

مرینت.  .... 

آدرین. تو چی دلت تنگ میشه 

بعد آدرین رو بغل کردم و گفتم. تو برایمن کافی ترین خانواده ای 

آدرین هم منو بغل کرد 

آدرین. تو هم عزیزم 

بعد رفتیم رستوران و شام خوردیم و  برگشتم هتل 

آدرین. خب مرینت سرمایه ای که من دارم هفتاد و شیش هزار یورو هست 

مرینت. خیلی زیاده 

آدرین. نه اتفاقا برای ما خوبه خب حالا عزیزم چجوری میتونیم ادارش کنیم 

مرینت. خب هزار یرو برای خونه پانصد یورو برای ماشین و دیگه بقیه اش رو پس انداز میکنیم 

آدرین. مطمئنی عزیزم رقم هاشو درست گفتی 

مرینت. معلومه با هزار یرو بهمون یک خونه ی در حد دونفر با سیستم عالی میدن ماشین هم یک ماشین عادی برای رفت و آمدمون حالا مثلا میگیم دو هزار یرو وسایل خونه 

آدرین. پس لباس چی 

مرینت. خب حالا لباس هم که بیاد مال هردمون میشه دویست یرو، که جمع همش میشه سه هزار و هفتصد برات میمونه هفتاد و دو هزار و  سیصد یرو که پول خیلی زیادی هست اونم پس انداز میکنیم 

آدرین. عجب فکر خوبی حالا فقط میمونه ازدواج ما دوتا 

مرینت. اونم توی صفارت فرانسه انجام میدیم 

آدرین. فردا خوبه 

مرینت. کاملا عالی 

فردا 

رفتیم ازدواج کردیم و بعد رفتیم یک خونه خردیم و لوازم داخلس رو خریدیم بعد چند تا دس لباس هم گرفتیم و رفتیم خونه

خونه رو کامل چیندیم و نشستیم روی مبل 

آدرین. خب همسر زیبای بنده چه میکند 

مرینت. هیچی 

آدرین. آها راستی برای کار کجا برم 

مرینت. مثلا شرکت خوبه نه 

آدرین. خوبه پس میرم از فردا شروع میکنم به گشتن برای کار 

بعد با آدرین ناهار خوردیم و بعد نشستیم فیلم نگاه کردیم و دیگه رفتیم یک شام سرسری خوردیم و رفتیم روی تخت🔞

صبح پاشدم یکم دلم درد میکرد قرص زد بارداری خهوردم و رفتم صبحانه آماده کردم و با آدرین صبحانه خوردیم 

یک ماه بعد 

توی این چند ماه همه چی عالی گذشت آدرین کار پیدا کرده منم توی خونه نقاشی میکشم ولی دلم یکم برای مامان بابا تنگ شده با آبجی 

امروز هم تولد آدرین هست من براش کیک درست کردم و تزئین کردم تا وقتی اومد سوپرایزش کنم کیکمو گذاشتم توی یخچال و خونه رو قشنگ مرطب کردم اِین یک دسته ی گل و بعد آدرین اومد آهنگ رو پلی کردم و کیک رو بردم جاش 

مرینت. تولدت مبارک عشقم 

آدرین. ممنونم عزیزم 

بعد همو بوس کردیم و آدرین رفت لباس هاشو عوض کرد و اومد پایین کیک رو قاچ کردم و با شیر بردم جای آدرین که باهم بخوریم 

مرینت. خب امروز چیکارا کردی 

آدرین. هیچی فقط یک خبر بد 

مرینت. چی 

آدرین. اون بانکی که پس اندازمون توش بود 

مرینت. خب 

آدرین. کلاه همرو برداشته و پولارو با خودش برده 

مرینت. واقعا 

آدرین. آره عشقم و این اصلا خوب نیست 

بعد دیدم آدرین صورتش گرفته شد، فکر کنم ناراحت شده بابت بانک البته حق داره منم ناراحتم ولی ولش رفتم آدرین رو بغل کردم و گفتم 

مرینت. ای بابا ناراحت نباش الان تو ناراحت بشی درست میشه، آره عزیزم فقط تو گرفته میشی اونم توی روز تولدت 

آدرین. ولی خب اگه به خاطر کم بود پول نتونیم مواد غذایی بگیریم چی 

مرینت. اشکال نداره من جدا پس انداز داشتم باهات مواد هارو میگیریم و دیگه کار می کنیم تازشم من با چند تا نمایشگاه نقاشی قرار داد بستم باهم نقاشی میکشیم تو هم کار میکنی، فقط قرار نیست که همه چی عالی باشه 

آدرین. ممنونم قشنگم 

مرینت. ممنون نداره دیگه مگه ما زن و شاهر نیستیم دیگه باید باهم تلاس کنیم 

بعد آدرین منو محکم بغل کرد و گفت. بین تمام کار هایی که کردم تو تنها چیزی بودی که هیچ وقت ازش پشیمون نیستم، 

بعد از هم جدا شدیم 

مرینت. منم عزیزم، حالا کیکت رو بخور تا قشنگ تولدت مبارک بشه 

بعد کیک رو خوردیم و یک شام خوردیم و رفتیم خوابیدیم 

یک سال بعد 

..... 

اینم از پایان این پارت ازتون حمایتت عالی می خوام شرط هم همون همیشگی پنج لایک و ده کامنت ❣️

خب دیگه تا درودی دیگر بدرود،،، 

:)