معرفی
ادامه
سلام بچه ها خوبین
امروز با یک رمان جدید اومدم
بریم سراغ معرفی
نام رمان: سال عشق
ژانر: عاشقانه
تعداد پارت:۵
خب بچه ها این رمان رو به مناسبت عید مینویسم 🤩🤩
قراره از این رمان ها زیاد بزارم🥰
اگر استقبال کنید پارت ها رو طولانی میکنم😉😉😉
البته پارت ها که طولانی هست ولی طولانی تر میکن🤗
آخ آخ یادم رفت شخصیت ها رو معرفی کنم
نام : آنیسا
سن : ۲۵
علاقه ها: بچه هاش ، شوهرش، آشپزی و...........
چقد علاقه داره🤣
____________________________________
نام: آرتا
سن: ۲۸
علاقه ها: زنش، بچه هاش، شام دونفره( 🤣🤣🤣)
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
نام : آنیتا
سن: ۸
علاقه : مامان باباش ، خواهرش ،بازی و..........
( بچه مثل مامانش🤣)
***********************************************
نام: آرمیتا
سن:۸
علاقه : ( مثل خواهرش)
.......................................................................
خب بریم سراغ رمان
آنیسا: امروز چه روز قشنگیه! برم ببینم اعجوبه ها چیکار میکنن!
آنیتا: بدش به من!
آرمیتا : نمیخوام مال خودمه !
آنیتا: منم از اینا میخوام بدششششش
آرمیتا: به من چه تو مال خودتو خراب کردی!
آنیسا: بچه ها بس کنین! دارین دعوا میکنی! شما که خواهری نباید دعوا کنید
آرمیتا: آخه مامان آنیتا خرس خودشو خراب کرده داره مال منو میگیره!
آنیسا: اشکال نداره باهم بازی کنید اگر دختر های خوبی باشید براتون دوباره میخرم!
آرمیتا و آنیتا: آخ جونننن
آنیسا: حالا بیاین صبحانه بخورین
راوی: بعد صبحانه آنیسا بچه هارو آماده کرد و رفتن فروشگاه
خب اینم از معرفی
و اینکه امید وارم خوشتون بیاد
حسابی حمایت کنید
فعلا