بره ی ناقلای من پارت 28
سلام بر همگی امیدوارم که چهارشنبه سوری بهتون خوش بگذره و اینکه این پارت رو برای خوشحال کردن شما دادم و امیدوارم از این پارت هم خیلی لذت ببرید😊
ادامه ی پارت قبلی...
این آدرین بود؟
رفتم نزدیک تر که یکی بازومو کشید که محکم به دیوار خوردن و با ترس و وحشت به اونی که بازومو کشیده بود نگاه کردم که پسر چشم و ابرو مشکی بود با موهای بلند که تا گوشش میرسید بهم نگاهی انداخت و گفت:
پسره:باید از اینجا بری!
من:برای چی برم بازومو ول کن .
پسره:حرف گوش و کن برو از اینجا !
من:من نمیرم بازومو ول کن .
پسره پوفی کشید و که چشمم که آدرین خورد که مکان رو ترک کرد و با عجله بازومو از دست پسره کشیدم بیرون و بدو بدو رفتم بیرون که دیدم آدرین داره سوار ماشین میشه سری تاکسی گرفتم و رو به راننده گفتم که آدرین تعقیب کنه .
آدرین ماشینش رو داخل یه عمارت بزرگ برد و منم پول راننده رو داد و از ماشین پیاده شدم و طرف در عمارت رفتم کلی بادیگارد داشتن باید از دیوار میرفتم بالا میخواستم برد بالا که یکی دستمو گرفت و کشید که دوباره اون پسره رو دیدم با کلافگی گفتم:
من:واییی ولم کن میخوام برم !
پسره:برای چی میخوای بری؟
من:میخوام برم پیش شوهرم مشکلیه؟
پسره:آهان پس چرا از دیوار میری بالا؟
من:به تو چه هان؟
پسره:بیا بریم اینجا پر از بادیگارده و خطرناکه اینجا !
من:تو برو من کاریت ندارم .
پسره پوفی کشید و دستمو کشید تا با خودش ببره که جیغی کشیدم که پسره سمتم خیز ور داشتم و با دستش دهنم رو گرفت تا جیغ نکشم و پسره گفت:
پسره:چیکار میکنی الان میان میبرمون !
در عمارت باز شد و چند تا بادیگارد تا ما رو دیدن اومدن طرفمون که پسره دستمو گرفت و با هم بدو بدو کردیم تا از عمارت دور شیم که انگار بدنم بیحس شد و افتادم زمین ...
تاریکی مطلق...
چشمامو باز کردم که دیدم داخل یه انباری بودم که دستا و پاهامو بستن سرمو برگردوندم که اون پسره هم دیدم بهش نگاهی کردم که دیدم موهاش ریخته روی پیشونیش .
من:الو..آقا..آقا !
پسره چشماشو باز کرد و گفت:
پسره:آقا چیه ؟
من:اسمتو که نمیدونم آقا .
پسره:اسمم الکس !
هومی کردم و خواستم اسممو بگم که گفت:
الکس:اسمت مرینته میدونم نمیخواد بگی !
من:از کجا میدونی ؟
الکس:از یجا میدونم دیگه !
من:چرا اصلا اینجاییم؟
الکس نیشخندی زد و گفت:
الکس:اگه یادت باشه لجبازی کردنای تو باعث شد اینجا گیر بیوفتیم !
اخمی کردم و گفتم:
من:تو هم به اندازهی من لجباز هستی تو هم باعث شدی اینجا گیر بیوفتیم !
اخمی کرد که در انباری باز شد و دوتا مرد هیکلی و لایلا اومدن داخل با تعجب بهشون نگاه کردم که لایلا با نیشخند رو به من گفت:
لایلا:تو تله افتادی کوچولو؟آخیی بیچاره آدرین رو نتونستی بدست بیاری؟
من:حرف دهنتو بفهم آدرین شوهر من هست !
لایلا به در انبار نگاه کرد منم رد نگاهشو گرفتم که آدرین رو دیدم رفت طرف لایلا و دستشو دور شونه های لایلا حلقه کرد و با سردی و بی رحمی تمام رو به من گفت:
آدرین:شوهر؟شوهر کیه من نمیفهمم منظورتو !
با بغض رو به آدرین گفتم:
من:آدرین چرا اینکار رو میکنی؟
آدرین با بی رحمی تمام گفت:
آدرین:مگه چیکار کردم پیش عشقم بودن کار بدیه؟
من:لعنتی من دوستت داشتم هر شب برات گریه میکردم نگران بودم که غذا خوردی یا نه خوابیدی اصلا یا اصلا کجا هستی !
آدرین با سردی گفت:
آدرین:از اینجا برو من با عشقم خوشحالم و حالم ازت بهم میخوره !
صدای خورد شدن قلبم رو حس میکردم و فقط بهش نگاه کردم خیلی بیرحم شده !
لایلا و آدرین رفتم بیرون پشت سرشون اون دوتا مرد هیکلی هم رفتن بیرون و در انباری رو بستن که بلند زدم زیر گریه ...
بلند بلند گریه میکردم من خیلی بدبختم آدرین زندگیمو سیاه کرد .
الکس هم با ناراحتی رو به من گفت:
الکس:ناراحت نباش مرینت همه ی اینا درست میشه !
من:چیش درست میشه الکس هان آدرین گفت دوستم نداره بعد تو میگی درست میشه؟
الکس دیگه چیزی نگفت ...
در انباری باز شد و یه خانوم مسن اومد داخل انباری و با پوزخند رو به من گفت:
خانوم مسن:ببین دختر از زندگیه دخترم لایلا برو بیرون خب ببین اینحا رو ببین چه خوشحالن .
تصویری روی دیوار افتاد آدرین و لایلا بودن اونم توی استخر آدرین خوشحال بود و لایلا رو بغل کرده بود .
خیلی این ویدیو برای سنگین بود اشکام صورتمو نوازش میکردن خیلی سخته برام !
مادر لایلا از انباری رفت بیرون و منم به حرکت آدرین نگاه میکردم و پوزخندی زدم منو باش فکر کنم هیچ وقت خوشبخت نشم !
در انباری دوباره باز شد و لوکا اومد داخل با تعجب بهش نگاه کردم اومد نزدیک و روبه روم اومد و گفت:
لوکا:فکر کردی خیلی زرنگی که منو قال بزاری تا آدرین پیدا کنی؟تو تله افتادی !
دست و پام باز کرد که سری از زیر دست در رفتم اون پسره هم اونجا بود باید اونم از اینجا آزاد میکردم داشتم میدویدم که یکی دستمو کشید که لوکا رو دیدم و با زور منو داخل یه اتاق برد و منو روی تخت هل داد و روم خیمه زد که...
پایان...
جای حساس تموم کردم و اینکه این پارت هم 60لایک 150کامنت هم پارت قبلی و هم این پارت رو شرط هاش رو کامل میکنید تا پارت جدید بدم اگه اون پارت هم نصفه کامل کردین مشکل نداره ولی اینو کامل کنید .