stay with me p4+ خبر

𝕖𝕝𝕟𝕒𝕫 𝕖𝕝𝕟𝕒𝕫 𝕖𝕝𝕟𝕒𝕫 · 1402/12/08 19:11 · خواندن 1 دقیقه

 پارت چهارم

مرینت سرش را از روی کتاب بلند کرد که چشمش به آدرین افتاد که کنار دیوار نشسته بود. کتابش را بغل کرد و به سمت آدرین رفت. کنارش نشست و با دیدن لباسی با آستین های حلقه‌ای و دامن پلیسه‌ای تا بالای زانو که با دقت روی کاغذ کشیده شده بودگفت: 

مرینت: چقدر قشنگه!

آدرین: قبلا دوست داشتی لباس این شکلی داشته باشی

مرینت: جدی؟! یادم نمی‌آد.

آدرین: من فقط یکسال ازت بزرگ‌ترم.

مرینت : هشت ماه نه یکسال

آدرین: فرق زیادی نداره

مرینت روی چمن ها دراز کشید و روبه آدرین گفت:

اگه به گذشته بر می‌گشتی چه کار می‌کردی؟

آدرین: نمی‌دونم. فقط با بعضی ها مهربون تر می‌بودم.

با خیلی ها خشک برخورد کردم و اونا رو از خودم رنجوندم.اما الان خیلی پشیمونم.

مرینت: آدما تغییر می‌کنن. توهم می‌تونی تغییر کنی. هیچ وقت برای انجام کار درست دیر نیست. ما نمی‌تونیم گذشته رو تغییر بدیم اما می‌تونیم آینده خودمون رو همون طور که می‌خوایم رقم بزنیم.

آدرین: گمونم حق با توعه.

مرینت: همیشه حق با منه.😄

صدای گابریل از آشپزخانه بلند شد:

بچه‌ها نمی‌خوایین بیاین ناهار بخورید؟؟

آدرین: اومدیم بابا

 

 

 

 

 

 

 

بچه ها ببینید من به یه‌سری دلایل شخصی نمی‌تونم زود به زود پارت بدم و اصلا انتظار حمایت ازتون ندارم. سعی خودم رو می‌کنم از این به بعد زودتر پارت بدم. خلاصه ببخشید.😔