عاشق گمراه پارت ۱

S.Y S.Y S.Y · 1402/12/04 12:46 · خواندن 1 دقیقه

من طبق گفتم اومدم با پارت ۱

 

 

 

 

مرینت: صبح با صدای مامانم بیدار شدم و رفتم دست و صورتم رو آب زدم و یک کروسان ( درست نوشتم🙄) برداشتم و از مامان و بابا خداحافظی کردم و به سمت مدرسه راه افتادم وقتی رسیدم رفتم کنار الیا نشستم و گفت

الیا: سلام دختر خوبی

مرینت: آره تو چی

الیا: هیچی ولی هنوز اون کسی باید بیاد نیومده 

مرینت: منظورت چیه

مرینت: داشتیم حرف میزدیم که وسطش آدرین اومد تو کلاس  و مثل همیشه خوشتیپ داشتم با چشام نگاهش میکردم که اومد جلوم کنار نینو نشست و برگشت گفت

آدرین: سلام الیا سلام مرینت

مرینت: سلام آد.ر.ین خوبی

آدرین : مرسی تو خوبی

مرینت : بله

مرینت: بعد معلم اومد سر کلاس و بالاخره وقت رفتن به ونه بود که الیا گفت 

الیا: مرینت فردا با همه ی بچه ها میخوایم بریم پیک نیک تو هم بیا

مرینت: آدرین هم هست

الیا: آره انگار به زور باباشو راضی کرده و میاد

مرینت : ساعت چند ؟

الیا: ساعت ۳ تا ۷

مرینت : چقدر زیادددد

الیا : من باید برم ولی خوش میگذره

مرینت: آخه من این همه مدت رو چجوری کنار آدرین بگذرونم 

ولی خوب اشکال نداره ولی میخوام براش کادو درست کنم  اممم  ( درحال فکر کردن) فهمیدم براش یک........

 

 

 

 

 

 

 

خوب اینم از پارت ۱ امید وارم از این رمان خوشتون بیاد اگر بد بود یا مشکل داشت یا خوشتون نیومده بگین که سعی کنم مشکلاتش رو ب طرف کنم فردا اگر وقت کردم پارت ۲ رو میدم راستی کاور قشنگه؟

خداحافظ 👋👋