پری دریایی من 🧜🏻‍♀️ p17

𝒜.ℛ 𝒜.ℛ 𝒜.ℛ · 1402/11/25 20:57 · خواندن 4 دقیقه

سلام 🙂😀

من با پارت جدید اومدم🌺

شرط پارت قبلی هم که نرسید🤧😞

از زبان مرینت 

اما و نینو رفتن و منو آدرین و آلیا موندیم. و بعد از چند دقیقه آلیا خوابید. ولی منو آدرین خوابمون نمیومد. 

مرینت: میگم به نظرت این پسره میتونه واسمون خونه پیدا کنه؟؟ 

آدرین: خب اره شاید 

مرینت: پس تولشو از کجا بیاریم؟؟ 

آدرین: منظورت پوله!؟ خب من وقتی از قصر بیرون اومدم پول برداشتم فکر کنم واسه خریدن خونه زیاد هم باشه

مرینت: پس که اینطور. ولی من به این پسره اعتماد ندارم

آدرین: اگه یادت باشه به منم اعتماد نداشتی و بعد بهم اعتماد کردی

مرینت: خب اره ولی اون نمیدونه من پری دریایی ام.

آدرین: خب ما که قرار نیس بهش بگیم کی هستیم

مرینت: اره راس میگی. یادت باشه قبل از طلوع خورشید مارو بیدار کن متاسفانه من نمیتونم زود بیدار شم. 

آدرین: باشه 😄

قبل از طلوع خورشید

از زبان آدرین 

بیدار شدم دیدم تو بغل مرینتم زود پاشدم. کمی سرخ شده بودم. 

بقیه رو بیدار کردم و تو اتاق جمع شدیم

مرینت: خب الان باید بریم داخل آب ولی قبل از اون باید بهتون بگم که درمورد اینکه منو اما پری دریایی هستیم و اینکه آدرین و نینو یا همون اریک و جک همون شاهزاده و دستیار شاهزاده هستن نباید به کسی بگیم حتی این پسره

اما: منظورت لوکاست

مرینت: اره

آدرین: و اینکه نباید درمورد قدرت مرینت و پری دریایی مادر چیزی بگیم

نینو: یه ساعته دارید اینو میگید؟! بگید چیزی نباید به کسی بگیم نکنه میخوای اضافه ش کنی و بگی که نباید درمورد اینکه پدرت تو رو از پادشاه شدن محروم کرده بگیم؟؟! 

آدرین: این بحث رو ول کنید باید بریم تو دریا تا پدر مرینت از چیزی خبردار نشه. 

آلیا: خب پس میریم پاشید

از زبان لوکا 

بیدار شدم. اما و جک نبودند انگار توی اتاق داشتند حرف میزدند. 

در اتاق کمی باز بود و منم به تمام حرفاشون گوش دادم. 

یعنی چی؟؟ یعنی اما و مرینت پری دریایی هس؟ جک و اریک هم همون شاهزاده و دستیار شاهزاده هستن؟ پادشاه شاهزاده رو از پادشاه شدن محروم کرده؟؟ مرینت قدرت داره؟ پری دریایی مادر!؟ اون دیگه کیه؟!؟ 

یعنی چی؟؟ من نمیفهمم

یدفعه بیرون اومدند و منم خودمو به خواب زدم. بیرون رفتند منم تعقیبشون کردم انگار به سمت دریا میرفتند. 

مرینت انگشتش رو تکون داد و یه نور سفید ظاهر شد

از جایی که قایم شده بودم بیرون اومدم. با دیدن من شوکه شده بودن و خیلی تعجب کردند. 

لوکا: من حرفاتون رو شنیدم 

مرینت: خب حالا میخوای چیکار کنی؟ به پادشاه بگی؟ 

لوکا: نه

اما: پس چی؟؟ 

لوکا: مژخوام منم باهاتون بیام

نینو: باهامون بیای؟؟ 

لوکا: اره

مرینت: اگه بخوای کاری کنی چی؟ نکنه نقشه ای داری؟؟ و میخوای مارو بکشی!؟ 

لوکا: نه نگران نباشید 

آدرین: باشه پس با ما بیا

مرینت: اگه بیاد به پدرم چی بگیم؟ 

آلیا: نگران نباشید من اینو حل میکنم

مرینت: باشه

مرینت دستش رو به طرفم آورد و انگشتش رو تکون داد

اما: حالا چشاتون رو ببندید من لباسمو در بیارم. 

ما هم چشامون رو بستیم و اونم لباسشو در آورد و پرید تو آب. آدرین، آلیا نینو و مرینت رو هم اینکارو کردن و منم همینطور...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

3681 کاراکتر

خب دیگه این پارتم تموم شد💝

لایک و کامنت فراموش نشه 🌹

(برای پارت بعدی 30 کامنت و 27 لایک)

بای بای عزیزان 👋🏻