بره ی ناقلای من پارت 20

𝙏𝙞𝙖𝙣𝙖 𝙏𝙞𝙖𝙣𝙖 𝙏𝙞𝙖𝙣𝙖 · 1402/11/22 20:45 · خواندن 5 دقیقه

سلام بر همگی!

ببخشید پارت ندادم تو این دو روز کار برام پیش اومد ولی الان دادم!

ادامه ی پارت قبلی...

همجوری که اشکام گونه هام رو نوازش میکردن توی فکر بودم؛

یعنی آدرین داره با لایلا خوش میگذرونه؟

آره دیگه هرچی باشه آدرین عاشق لایلا بود!

لایلا دختر خوش شانسی بود!

تک تک خانواده‌ها اومده بودن و تبریک میگفتن!

چقدر‌م عقد خیلی خوبیه!

با مامان و بابام رفتیم خونه و داخل اتاقم رفتم و روی زمین نشستم و به اشکام اجازه‌ی باریدن دادم!

"بی تو دنیا شده، برام یه زندون

دلم داره میمیره دست بجونبون"

خیلی سخته که عشقی که تازه پیداش کردی و برای اولین بار طعم عاشقی رو چشیدی رو از دست بدی جوری که خودت میدونی که عشق‌ت عاشق یکی دیگ‌ست! 

یعنی الان آدرین نامه رو خونده؟

"هرکی ندونه تو که خوب میدونی که تا ابد تا قلب من میمونی"

یعنی الان آدرین داره چیکار میکنه!

اصلا نیدونه که منو بزور آوردن خونه

یا اینکه به زور عقد‌م کردن؟

نه نمیدونه!

چون اون پِی عشق‌ش لایلا هست!

"موهام از غمت سپیده دیگه،

دلی که گیرت بود،پیره دیگه 

کجایی که ببینی رفت جوونیم؟"

چرا انقدر من باید زجر بکشم!

چرا آخه چرا؟؟

تو این دنیا چرا کسی‌و ندارم که سرم‌و بزارم روی شونه‌اش و بگم که منو از دست لوکا نجات بده و من‌و از آدرین دور کنه!

همون‌جور که اشکام گونه هام رو نوازش میکردن خودم‌و دل داری میدادم که آدرین میاد دنبالم!

اما خودم‌م میدونم که اون تازه از شرم خلاص شده!

 

*****

 

با بدن درد شدیدی از خواب بلند شدم گیج به اطراف نگاه کردم که دیدن روی زمین خواب‌م بُرده بود!

لباسای دیشب‌بم رو در آوردم و لباس خونگی‌مو پوشیدم و دست و صورتمو شستم و در اتاق‌م رو باز کردم و رفتم بیرون بابا‌م خونه نبود و فقط مامانم توی آشمزخونه بود!

رفتم داخل آشپزخونه و سلامی کردم که مامانم به تکون دادن سرش اکتفاء کرد!

یه دونه کروسان ور داستم و رفتم داخل اتاق‌م موبایل‌مو ور داشتم که لوکا بدون در زدن اومد داخل اتاق که اخمی کردم و گفتم:

من:مگه اینجا تویله‌ست که سرتو میندازی پایین و میای اینجا؟

لوکا:برای اومدن داخل اتاق زنم باید در بزنم؟

انگار لوکا داشت روی مخم میرفت!

لوکا:آماده شو بریم!

من:من با تو هی‌جا نمیام!

لوکا سمتم خیز ور داشت و مچ دستم رو گرفت و فشار داد جوری که استخونام بشکنه و گفت:

لوکا:من اون یارو‌یی که پیش‌ش بودی نیستم یکبار بهت میگم اگه کاری که گفتم رو انجام ندی بلایی سرت میارم که مرغ های آسمون برات زار زار گریه کنن!

چیزی نگفتم زود منو غضاوت کرد آدرین منو کتک میزد ملایم نبود همیشه وحشی بود!

لوکا پوزخندی زد و از اتاق رفت بیرون !

اشکی گونه‌مو نوازش کرد و من سری اشک‌مو پاک کردم و لباسی ور داشتم پوشیدم و رفتم بیرون!

 

لوکا منو برد خونه‌شون نمیدونم چرا اینجا آورد منو!

لوکا:اینجا دوطبقه‌ست خونمون طبقه ی دوم برای ماست و ما اونجا زندگی میکنیم!

رفتیم داخل خونه لوکا منو اونجا گذاشت و خودش رفت بیرون منو با این دوتا عجوزه تنها گذاشت !

مادر لوکا:پسر‌م زن نگرفته که زن‌ش توی خونه بخوره و بخوابه بیا برو خونه رو دستمال بکش و بعد برو حیاط و فرش رو بشور!

من:تو این هوای سرد من فرش رو بشورم؟

مادر لوکا:نه من بشورم؟

من:جولیکا هست اون بشوره!

مادر لوکا:لوکا آدمت میکنه اینجا که خونه ی اون پسره و خونه ی بابات نیست که بخوری و بخوابی!

چرا همش بحث آدرین رو میکشن وسط؟

 

*****

 

با کمر درد بدی که گرفته بودم رفتم خونه مون!

به مامان و بابا سلامی کردم و اونا هم سلام کردن و با کمر درد داخل اتاقم رفتم و روی تخت دراز کشیدم !

و دوباره اشکام گونه هامو نوازش کردن!

"دلی که عاشق بشه، کور دیگه

فقط یه بند، اسم عشقشو میگه"

واقعا من کور شدم هر شب باید آدرین رو به یاد بیارم؟

 

****

از خواب بلند شدم و دست و صورت‌مو شستم و لباسای بیرونی‌مو پوشیدم و از اتاق رفتم بیرون از مامان خداحافظی کردم و رفتم خیابون!

دلم گرفته بود دلم تنهایی رو میخولست بدون فکر کردین که کارهای بابام و آدرین و همین‌طور لوکا !

 

یکم لباس خریدم داخل خونه اومدم سلامی کردم و رفتم داخل اتاق که لوکا رو دیدم که جیغ خفه ای کردم!

که لوکا موهامو کشید و یه سیلی زد هنوز توی شوک سیلی اولش بود که یه سیلی‌ه دیگه هم زد و توی صورتم داد زد:

لوکا:با کی بودییی؟هانننن؟با کیی بودی که انقدر دیر اومدی خونه؟

این چقدر شکاکه!

من:من با هیچ کس نبودم حرف دهن‌تو بفهم!

لوکا از موهام منو کشید و قیچی ور داشت و موهای بلند بافته مو از ته زد!!

موهایی که آدرین عاشق‌شون بود!

هنوز توی شوک کارش بودم و هیچ واکنشی نشون نداده بودم که لوکا گفت:

لوکا:اینو زدم تا بفهمی که دیگه با کسی نچرخی!

و موهای بلند و بافته‌مو د

ریخ سطل زباله و از اتاق رفت بیرون!

موهامو از سطل زباله ور داشتم و هق بلند زدم و زار زدم از بی کسیم!

 

پایان...

تا پارت بعدی 100کامنت و 49لایک