فراموشش کن p10

Pania Pania Pania · 1402/11/16 20:49 · خواندن 1 دقیقه

سلاممم نپصا

چطورمطورین 

حمایتت کم بود 🥺 ولی من گذاشتم دفعه بعد بیشتر باشه ها 🔗🦋

Start

فضای ماشین رو سکوت پر کرده بود .

+ از وقتی با زویی کات کردی اوضاع چطوره ؟

_ هیچی بابا هی مامانم گیر میده 😂

+ 😂😂

خیلی وقت بود اینجوری نخندیده بودم البته اگه سال پیش وقتی با ادرین رفتیم کافه رو حساب نکنم 

فلش بک 

تو کافه نشسته بود مثل همیشه بهترین لباسو داشت . رفتم نشستم کنارش 

_ به به بانوی من 

+ مسخره نشو چرا اومدیم اینجا ؟ 

_ میخوام یک چیزی رو بهت بگم 

+ یعنی واقعا وقتشهه ؟؟؟

_ اره عزیزم 

......

پایان فلش بک

_ اینجایی مری ؟ 

+ اوه اره . 

_ خب سعی کردم با دخترای دیگه ای باشم ولی هیچکس  ویی نمیشه 😔

+ اوهوم 

از ته قلبم برای لوکا ناراحت بودم ..

دوباره صدای اس ام اس اومد خداا این کیه 

بازم ناشناس واقعااا ؟؟

《 زیادی خوش میگذره ؟ جلوتو نگاه کن 》 

تا اومدم سرمو بیارم بالا فقط شکستن شیشه و خورد شدن ماشبنو دیدم بعد اون اخرین چیز قبل بسته شدن چشمام خون بود ..‌‌‌‌‌‌... 

Finish

خوب بود ؟؟

زیاد دادم دیگه بسه 🌱

کامنت بالای ۳۰ لایک ۱۵ به بالا 

بای (: