وبلاگ لیدی باگ

بدون رمز

P46 

چند روز بود که «مرلین میلر» مرینت رو دزدیده بود مرلین 

دوست بچگی مرینت و آدرین بود 

و چند سال بود که رابطه ای با مرینت و آدرین نداشت 

مرلین پسری با چشمای عسلی و موهای قهوه ای بود

22 سالشه و عاشق مرینته

چند سال تو ایتالیا بوده و اونجا زندگی می کرده، دو رگه 

بریتانیایی و فرانسویه 

__________________________________________________

Marinette :

از توی اتاقم اومدم بیرون مرلین خونه نبودش نمی ذاشت برم 

بیرون یا به کسی زنگ بزنم فقط می ذاشت تو خونش آزاد باشم 

چند وقته منو دزدیده و من کاری نمی تونم بکنم 

عین زندان می مونه هیچ کاری نمی تونم کنم، چند وقته 

کسی رو ندیدم 

نبودش اذیتم می کنه تو این چند ماه که قبول کردم فقط 

دوست باشیم بهش وابسته شدم 

روزی که می خواستم بهش بگم ازش حاملم یکی بیهوشم 

کرد و وقتی بیدار شدم تو این خونه بودم

_____________________________________________

Merlin :

با فرستادن اون عکس از مرینت خیلی راحت می تونم 

رابطه مرینت و آدرین رو خراب کنم 

احتمال اینکه آدرین باور نکنه زیاده ولی خب مهم نیست 

_____________________________________________

Adrien :

نمی تونستم باور کنم یه عکس از مرینت یکی واسم 

فرستاده بود که

مرینت لخت تو بغل یه پسره و دارن همو می بوسن بغل 

اون عکس یه جواب آزمایش بود که نشون می داد مرینت 

از اون پسره حاملس

یعنی واقعا انقدر راحت تونست ولم کنه من حاضر بودم 

واسش همه کار کنم ولی اون ولم کرد

اشک تو چشمام جمع شده بود بدنم سر شده نمی تونم 

خودمو حس کنم 

الان درک می کنم که وقتی مرینت رو ول کردم چه حالی 

داشت 

ولی چه اهمیتی داره اون ولم کرد یعنی با تلافی کردن 

خوشحال میشه؟ 

حداقل الان نیاز نیست نگرانش باشم اون الان پیش کسی 

که دوسش داره 

ازت متنفرم مرینت

100 کامنت و 50 لایک

رمان جدیدم :

برای معرفی داستان بزن روش