وبلاگ لیدی باگ

ادامه

از زبون مایکل=M

M:صبح از خواب با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم و به سمت حموم رفتم و یه دوش آب گرم گرفتم و وقتی که از حموم بیرون اومدم لباس هام رو پوشیدم و موهام رو خشک کردم و کیف باشگاهم رو برداشتم و لباس های باشگاهم و کفش و اسپریم رو داخل کیف باشگاهم گذاشتم و از اتاقم بیرون اومدم و به سمت میز ناهارخوری رفتم و خدمتکار ها برام صبحونه آوردن یه لیوان قهوه با یه کروسان خوردم و از خونه بیرون رفتم و به سمت باشگاه رفتم و وارد باشگاه شدم ایوان به همراه بقه اعضای تیم و میا داشتن بازی میکردن همه با دیدن من سلام کردن و منم بهشون سلام کردم و لباس هام رو عوض کردم و وارد زمین شدم و اول گرم کردم که ایوان بازی رو متوقف میکنه و به سمتم میاد و میگه......

از زبون ایوان=E

E:داشتم با اعضای تیم بازی می‌کردم که یکدفعه مایکل میاد وقتی که وارد زمین میشه بازی رو متوقف میکنم تا برم و بهش خبر مهم رو بدم‌‌‌.......

مکالمهMوE

E:سلام مایکل

M:سلام..چرا بازی رو متوقف کردی

E:برات یه خبر مهم دارم 

M:خب بگو 

E:......‌

خب این پارت اول 

میدونم کم بود 

پارت بعدی رو طولانی میدم

شرط پارت بعدی

40تا کامنت و 20تا لایک