پری دریایی من 🧜🏻♀️ p9
سلام. بالخره پارت جدید رو آوردم براتون 🌹
ادامه:)
از زبان مرینت
از خواب بیدار شدم.
یعنی باید به حرف مامان گوش بدم و به اون اعتماد کنم؟ آخه چرا مامان گفت بهش اعتماد کنم درست مثل پری دریایی مادر حرف میزنه.
همینطور داشتم فکر میکردم که اون مزاحم اومد.
مرینت: سلام
آدرین: سلام، بیدار شدی
مرینت: میبینی که بیدار شدم
آدرین: تصمیمتو گرفتی؟ میخوای بهم اعتماد کنی؟ میخوای بری پیش پدرم؟
حرفی نزدم و مکث کردم و کمی فکر کردم، بهتره بهش اعتماد کنم شاید تونستم نجات پیدا کنم.
مرینت: باشه بهت اعتماد میکنم
آدرین: چرا یهو نظرت عوض شد؟ تو که نمیخواستی بهم اعتماد کنی
مرینت: خواب یکی رو دیدم
آدرین: کی؟
مرینت: اگه زیادی حرف بزنی میشینم همینجا و صبر میکنم تا کشته بشم
آدرین: باشه باشه، من تسلیم.
مرینت: آفرین پسر خوب. حالا برو بیرون تا بتونم این لباس های مزخرف رو ببپوشم.
آدرین: باشه
از زبان آدرین
یعنی کی رو تو خواب دیده؟ اگه دوباره بپرسم عقبانی میشه پس ولش. تو همن فکرا بودم که مرینت اومد.
مرینت: خب برو آلیا رو صدا کن
آدرین: چرا؟
مرینت: خیلی سوال میپرسی ها
آدرین: خب من که گناهی نکردم فقط یه سوال پرسیدم. باشه الان میرم آلیا رو میارم
و بعد رفتم به آلیا گفتم که بیاد.
آلیا: خب مرینت باهام کاری داشتی؟
مرینت: برای اینکه پدر آدرین نفهمه من همون پری دریایی هستم که میخواد بکشه باید کمی تغییر چهره بدم.
آلیا: باشه
آدرین: خب یه عینک چطوره؟
مرینت: عینک؟ اون دیگه چه کوفتیه؟
آلیا: خب کسانی که نمیتونن خوب ببینند عینک میزنن
مرینت: باشه یه عینک میزنم. ولی این کافیه؟
آدرین: یکم زشتت میکنیم
مرینت: منظورت چیه؟
آدرین: خب موهاتو کوتاه میکنیم
آلیا: فکر خوبیه
مرینت: یعنی من با موهای کوتاه زشت میشم
آلیا: نمیدونم هنوز که امتحان نکردیم
مرینت: ولی من نمیخوام
آدرین: اگه این کارو نکنی ممکنه پدرم همه چی رو بفهمه
مرینت: باشه 😔😢
آلیا شروع کرد به کوتاه کردن موهای مرینت. معلوم بود که مرینت خیلی ناراحته ولی این به نفع خودشه
آدرین: مرینت تو با موهای کوتاه هم خوشگلی
مرینت: واقعا؟
آلیا: خب اره. بیا خودتو نگاه کن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲۲۳۲ کاراکتر
این پارت هم تموم شد☆
لایک و کامنت فراموش نشه💙
بای👋🏻