𝐏𝟏𝟑 𝐌𝐞𝐥𝐨𝐝𝐲𝄞

𝐋𝐢𝐝𝐚 ♬ 𝐋𝐢𝐝𝐚 ♬ · 1402/11/03 16:52 · خواندن 3 دقیقه

𝐏𝟏𝟑

مارک:(بغلش میکنه)هیششش هیششش گریه نکن
دیگه جات آمنه!
نمیزارم دیگه کسی بهت صدمه بزنه
قول میدم....
مرینت:ممنون ولی....
تو همیشه پیش من نیستی....
من خیلی ضعیفم...
یک روزی تنها میشم....
مارک:اره ...ولی ...
قول میدم تا زمانی کا بتونی مراقب خودت باشی ازت مراقبت کنم...
مرینت:(از بغلش میاد بیرون و انگشت کوچیکش رو میاره بالا)
قول...
مارک: (:
قول...

سومی:جیغغغغغععغغعغغغغغغغغغغ!!!!!!
مرینتتتتتتتتتتتتتت!!!!!

مرینت و مارک:چی شده!!!!
سومی:.... گ....ا...اونا......دم ....دم درن.....آمدن...آمدن دنبالمون با کلی پلیس و خبرنگار!!!!!!
مرینت:چییییییی!
ولی از کجا فهمیدن من میام اینجا
سومی:خوب تابلوعه عزیزه من /=
مرینت:راست میگی /:
ولی چرا خبرنگار و پلیس اوردن؟
مارک:مشخصه....
اونا دنبال تو هستن و میدونن که تو سود خیلی زیادی براشون هستی پس میخوان با تهمت دزدین و تهدید کردن تو توسط من منو ورشکسته و زندانی کن و تورو از آن خودشون
سومی:چطوری همه اینا رو فهمید/=
مارک:ایکیوم بالاس (؛
مرینت:حالا چیکار کنیم تو الان بخاطر من توی دردسر میوفتی!
مارک نترس فقط حقیقتو میگیم و هیچی درمورد اتفاق دیشب نگو فقط بگو میخوای اون کمپانی رو ترک کنی و پیش من باشی همین!
مرینت:باش

دم در......

گابریل:خوب خوب خوب...
ببین کی اینجاست آقای مارک که ستاره زیبای مارو دزدیده!
قشنگ معلومه تهدیدش کردی که برای تو کار کنه!
پلیس:آقای مارک حقیقت داره کلی خبرنگار اینجا هستن پس بهتر حقیقتو بگید!
مارک:اوممم...
چی بگم والا..
اینو بگم که اجازه ندارم خواهرمو تو خونم راه بدم
خبرنگار1:ولی اقای اگراست میگن که شما ایشون رو تحدید کردید
مارک:همچین چیزی وجود نداره
میتونید از خود ایشون بپرسید
ادرین:هههه
از کجا معلوم شاید دوباره تحدیدش کردی که بیاد برای تو کار کنه چون فهمیدی خیلی از کارکنان تو بهتره و میتونه مارو بالا تر از تو ببره!
مارک:م.....
مرینت:بسه!
مارک :منو تحدید نکرده!
اون برادر منه!
من خودم تصمیم گرفتم که کمپانی شمارو ترک کنم!
و به کمپانی برادرم بیام!
من صلاحیت خودمو دارم و میتونم برای خودم تصمیم بگیرم!
ادرین:قرداد رو که یادت.....
مرینت:هیچ قرار دادی وجود نداره!
من هیچیو امضا نکردم!
مارک:و اگه هیچی رو امضا نکرده باشه شما هیچ حق دخالتی توی زندگی خواهر من ندارید پس لطفا از ملک شخصی من برید بیرون!
همین الانشم وقتمون رو تلف کردید!
(گابریل در این حین نزدیک مارک و مرینن میشه و طوری که بقیه نشنوند میگه)
گابرین:ببین اورگاردن جنگ بدی رو با ما شروع کردی!
یک روز پشیمون میشی!
مرینت:بیشتر از این پشیمونم که پامو اونجا گذاشتم درسته نمیتونم ثابت کنم که چیکار کردی ولی همیشه توی ذهنم باقی میمونه!
گابریل:بچرخ تا بچرخیم!