Forbidden love p61
....
از زبون راوی:به پیش دکتر میرن و دکتر میگه....
از زبون دکتر=D
D:خب نمیدونم باید بگم متأسفانه یا خوشبختانه ولی باید بگم که DNA خون آقای آدرین آگرست با مکس مطابقت داره و این یعنی اینکه آدرین پدر مکس هستش
از زبون مرینت=M
M:باورم نمیشد که پدر مکس آدرین هستش نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت به آلیا زنگ زدم و قضیه رو براش تعریف کردم آلیا بیشتر از من شکه شده بود و باورش نمیشد......
از زبون فیلیکس=F
F:باور کردنش برام سخت بود یادمه به مرینت گفتم که اجازه میدم بره پیش آدرین ولی الان پشیمون شدم من مرینت رو به این راحتی از دست نمیدم و مکس رو هم مثل پسر خودم بزرگ میکنم مثل همین چند سال.....
از زبون آدرین=A
A:از اتاق دکتر خارج شدم و به پدر و مادرم زنگ زدم و بهشون خبر دادم حالا که مشخص شده مکس پسر منه میخوام تمام تلاشم رو بکنم تا دوباره مرینت رو برگردونم پیشم.....
از زبون راوی:آدرین به پیش فیلیکس میره و میگه....
مکالمهFوA
A:ازت ممنونم که توی این مدت مکس رو مثل پسر خودت بزرگ کردی
F:نگران نباش من مکس رو مثل پسر خودم بزرگ میکنم
A:اشتباه داری میکنی حالا که مشخص شده مکس پسر منه..مکس و مرینت پیش من بر میگردن
F:بچرخ تا بچرخیم
A:باشه پس میچرخیم.....
خب میدونم کمه قرار بود فردا بدم ولی چون خیلی هاتون گفتید الان دادم
شرط پارت بعدی
70تا کامنت و 20تا لایک