قصد سرنوشت
بروووو
به نام حق
رمان :ܦ̈ࡎבܢܚܝࡅ߭ࡐܢܚ݅ࡅ߳ߺߺܙ
نویسنده : معصومه
دارای ص.ح.ن.ه های هیجانی 🙈😁
رهادختری که بعد مرگ پدرومادرش باید با پسر عموش ازدواج کنه با برادرش فرار میکنه و به روستا میره که دست بر قضا اونجا پسرخان عاشق و...
قسمتی از رمان
﴿ܦ̈ࡎـבܢܚܝࡅ߭ࡐܢܚ݅ࡅ߳ߺߺܙ ♪✨﴾
————————————————————
#پارت_1
شاید داستان ها و افسانه ها کیکه باشن ولی از نظر من حتی مسخره ترین افسانه ها واگیعیه
+آبجی
_ ساکت باش عحح میخوای عمو رو بیدار کنی
+ تو که توی چاییش قرص ریختی
_ تو میدونی که عمو با صدای پا مورچه بیدار میشه
+ باش
_#رامتین
+بله
_ من تو الا از این در بریم بیرون فقط منو تو هستیم بس میفهمی
+آره ... آبجی لپتاب رو برداشتی
_آره همه رو برداشتم فقط آرم بر کنتونی تو بپوش
درینک دینک
اگه دوست دارین بدونین ادامش چی میشه به کانال روبیکام سر بزنید اگه رفتین توی کامنت ها بگین که رمان بعدیم چطوری باشه