وبلاگ لیدی باگ

ادامه مطلب 🙂

داستان راجع به دختری به اسم مرینت هستش که دوست داره طراح مد بشه در همین حال با پسری به اسم آدرین آشنا می‌شه 

شخصیت ها:

مرینت:

18 ساله

مهربان و پرجنب‌و جوش

موهای قهوهای روشن و چشم های فندقی داره

آدرین:

20 ساله

مهربان و آرام

موهای طلایی و چشمای زمردی داره

لوکا:

19 سالهعاشق موسیقی

موها و چشم های آبی داره

برادر مرینت

پارت اول

مرینت:

امروز پرواز دارم قراره با آلیا بریم پاریس ( نیویورک زندگی میکنه)

در هواپیما :

مرینت : بالاخره از اینجا می‌ریم( با خوشحالی )

آلیا : خدا شفات بده

مرینت: انقدر سخت‌گیر نباش

خلبان : مسافرین محترم لطفا کمریند های خود راببندید

مرینت از شدت خستگی خوابش می‌بره

تمام🙂

خب امیدوارم خوشتون اومده باشه

لایک و کامنت یادت نره 

با توام لایک کن

کامنت هم بزار