عشقی که انتها نداشت
ادامه
سلام من نویسنده ی جدید هستم.
میتونید انیتا صدام کنید.
14 سالمه.
اسم رمانم عشقی که انتها نداشت
هست.
میدونم زیاد حرف زدم ادامه
𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐𖤐
سلام من مرینتم اینم دوست پسر من ادرین هست.
ادرین یه خواهر داره به اسم ادرینا درختر بسیار رو مخ وخیلی لج باز.
اگه اون نبود شاید الان من با ادرین نبودم.
صمیمی ترین دوست من الیاس ولی من بیشتر ترجیح میدم با ادرینا باشم چون اون نگهبان هولدر های معجزه است هست.
فلش بک به 8 سال پیش.
ادرینا. فلیکس به کسی نگو این راز رو.
فلیکس. باید از دستوراتم پیروی کنی.
ادرینا. باشه.
فلیکس. تو درواقع برای اینکه مواظب همه ی هولدر ها باشی با مونارک همکاری میکنی.
ادرینا. اره.
فلیکس. خب احمقی.
ادرینا. نه نیستم.
فلیکس. تو چه قولی دادی
ادرینا. باشه احمقم. از دستوراتت دارم پی روی میکنم.
فلیکس. افرین دختر خوب❤
از زبون فلیکس
نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم. که احساسمو بهش نگم.
ولی چرا من به دو نفر علاقه دارم.
ادرینا. من میرم.
زمان حال.
الیا. تهش لایلا دختر عمت بود.
ادرینا. اره. اون خیلی تغییر کرده. بعد از تصادف مادر وپدرش.
نمیدونم چرا ولی بهش حق میدم. 🥺
احساس میکنم درکش میکنم 😶ولی خب اون موقع که بچه بودیم اون خیلی مهربون تر بود.
الیا. اشکال نداره شاید اتصال اعصاب پیدا کرده.
ادرینا. عقلتو از دست دادی اختلال اعصاب 😶
تا این حد که بزنه منو بکشه.
الیا. به هر حال تو باید از تمام هولدر ها مراقبت کنی.
▓▓▓▓▓▓▒▓▒▒░▒▒▒░▓▒▒▒▒▒▒▒▓▒▒▒▓
بچه ها شرط پارت بعد
14 کامنت.
14 لایک.