𝔗𝔥𝔢 𝔩𝔬𝔳𝔢 𝔬𝔣 𝔞 𝔡𝔢𝔳𝔦𝔩 𝔓⁵

off off off · 1402/10/23 15:25 · خواندن 2 دقیقه

ادامه؟! 


─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
اسکات: نترس حالا حالاها کاریت ندارم
والریا: ممـ... ممنونم... اربـ... ارباب
اسکات: چیشده؟ 
والریا: ها هیچی
اسکات: عجب. دنبالم بیا تا اتاقتو بهت نشون بدم
دنبالش رفتم، به پذیرایی رسیدیم، پله ای که به بالا راه داشت وسط پذیرایی به شکل مار پیچ بود. دونه دونه پله هارو طی میکردم، توی فکر بودم و حواسم نبود دارم کجا میرم، فقط اینو میدونستم دنبال یکی دارم میرم، به یک جسم محکم برخورد کردم، سرمو بالا آوردم دیدم اربابه. 
اسکات: حواست کجاست؟ 
والریا: ببخشید ارباب
اسکات: این اتاق توعه
در رو باز کرد، اتاق خیلی قشنگ چیده شده بود، یک تخت دو نفره گوشه ی اتاق، یک میز آرایشی کنار تخت، یک کمد بزرگ رو به روی تخت و یک تلویزیون کنار کمد بود، پرده های اتاق از جنس ابریشم بود، دیوارای اتاق با کاغذ دیواری طلایی و سفید تزئین شده بود، کلاً اتاق تم سفید و طلایی داشت. 
اسکات: خوشت اومد؟ 
والریا: ممنون ارباب 
اسکات: بعد از آماده شدنت بیا پایین، لباس هات توی کمده
بدون هیچ حرفه دیگه ای رفت پایین. سمت کمد رفتم، درشو باز کردم و چیزی که به چشمم خورد لباسای باز بود، داشت حالم بهم میخورد یعنی باید من اینارو بپوشم؟ ابداً و اصلاً ولی مجبور بودم. لباسارو پوشیدم و رفتم پایین. 
اسکات: بهت میاد و توش بدنت قشنگ تره
والریا: الان چیکار کنم؟ 
اسکات: هیچی بیا بشین
رفتم سمتش و کنارش نشستم، دلم میخواست خودمو لخت کنم ولی اون لباس تنم نباشه، لختی سنگین تر بود. 
اسکات: چند سالته؟ 
والریا: 30 سال
اسکات: 30 سال؟ 
والریا: بله
اسکات: ولی جوون تر بهت میخوره
والریا: هوم؟ 
اسکات: هیچی... خانوادت کجان؟ 
هیچ جوابی نداشتم چی میگفتم، میگفتم نمیدونم. 
والریا: ازشون خبر ندارم، خیلی وقته خبر ندارم
اسکات: یعنی چی؟ 
والریا: یعنی من از اونا جدا شدم
اسکات: چند ساله؟ 
والریا: 15 ساله
اسکات: اوه... برادر و خواهر چی؟ 
والریا: یک برادر کوچک تر از خودم دارم اونم خیلی وقته ازش خبر ندارم، کلاً خانوادم یکجا دیگه زندگی میکنن
اسکات: چرا جدا شدی؟ 
والریا: دوست داشتم
سرمو بلند کردم دیدم اسکات داره نگام میکنه، دستشو دور کمرم حلقه کرد. 
والریا: ارباب میشه دستتونو بردارید؟ 
اسکات:... 
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
بابت تأخیر متأسفم و شاید دیگه کم بتونم پارت بدم چون با ویولت داریم یک رمان مشترک مینویسیم، بیشتر روی اون کار میکنم بعد از رمان مشترک این رمان رو مرتب ادامه میدم. 
پارت بعد 50 تا