وبلاگ لیدی باگ

سلام🧡

ادامه💚

اون یک پری دریایی هس ولی جادویی داره که هیچ پری دریایی نداره و به پری دریایی خاص قدرتی میده اون مادر همه ی پری دریایی هاست 

مرینت: خب راضی شدی حالا برو بیرون

آدرین: باشه فقط یه سوال دیگه تو اونو دیدی

مرینت: نوچ 

آدرین: مگه پیش شما زندگی نمیکنه 

مرینت: کسی اونو ندیده فقط پری دریایی های خاصی میتونن اونو ببینن مثل مادرم

خب دیگه برو پی کارت 

آدرین: باشه میرم

و بعد رفت. این آدما چقدر رو مخن حالا چیکار کنم قراره کشته بشم و برم پیش مادرم؟ خب معلومه که میمیرم این آدما هیچ کدوم رحم نمی کنند همه ی انسان ها مثل همن حتی این پسره آدرین. 

از زبان آدرین

پس پری دریایی مادر قدرت داره اه این پری دریایی ها همونطور که زیبا هستند پیچیده هم هستن ولی این پری دریایی با بقیه فرق داره. باید نجاتش بدم؟ یا بزارم کشته بشه؟ اصلا گیج شدم. 

اصلا این چرا از آدما متنفره؟ این چه سوالیه خب معلومه چون ادما مادرشو کشتن باید هر طور شده کمکش کنم و پدرمو راضی کنم. 

پس رفتم به اتاق پدرم

آدرین: سلام

گابریل: کاری داری 

آدرین: میگم چرا میخاید پری دریایی رو بکشید 

بهتره بزاریم بره 

گابریل: چرا بزارم بره

آدرین: خب چون اون گناهی نکرده باید بزاریم بره 

گابریل: لازم نکرده تو بهم بگی چیکار کنم 

آدرین: ولی پدر آخه... 

گابریل: برو بیرون

آدرین: اما.. 

گابریل: گفتم برو 

از اتاق خارج شدم. پدرم هیچ وقت به حرفم گوش نمیده. اگه اون بخواد مرینت رو بکشه پس خودم دست به کار میشم و اونو نجات میدم.... 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

۱۵۲۷ کاراکتر

ببخشید کم بود واقعا وقت ندارم که رمان بنویسم♥

لایک کامنت یادتون نره 🤍😘

بای👋🏻