وبلاگ لیدی باگ

خوش برگشتی داداشم ✨🫂🤝❤️

از زبان جونگ کوک ****

وارد خونه شدم و رونا رو صدا زدم .

_روناییی ... خونه ای .

جوابی نشنیدم .. استرسم باعث شد بیشتر از قبل قلبم به سینم بزنه.اتاقا و دستشویی و حمام رو هم گشتم ولی اون خونه نبود .
روی مبل قرمز رنگ حال نشستم و مو هام رو جنگ زدم و توی دل خودم زمزمه وار گفتم.

_نگران نباش .... گفت میره ارایشگاه ... حتما اونجاس.

نگاهی به ساعت مچی مشکی توی دستم انداختم ... سه ساعت !!
سه ساعت بود که توی آرایشگاه بود ... مگه یه مو کوتاه کردن سه ساعت طول میکشه .
دیگه قلبم داشت میومد توی دهنم.... بدجور بهش وابسته شده بودم ... نباید بزارم اون مرتیکه بلایی سرش بیاره ..‌ دیگه نمی زارم زندگی منم خراب کنه ... اینبار منم که نابودت میکنه ... آقای جئون .... و خانم پارک ... مادر تقلبی من ... میدونم همه چی سر تواِ .... تو و اون برادرزاده ی لجنت رو به خاک میکشم ... از همتون متنفرم .
بلند شدن و کتم رو از روی دسته ی مبل برداشتم و به سمت عمارت حرکت کردم.



از زبان رونا****


×امممم ... خانم لی رونا ... درست میگم ؟؟

+ب..بله

×همممم.... امدم حرف خیلی مهمی رو باهات در میون بزارم ... بیا بشین .

خانم پارک دستش رو به سمت صندلی وسط باغ کرد و با نگاهش به رونا فهموند که روی صندلی بشینه.
رونا روی صندلی نشست و خانم پارک هم روبروش روی صندلی نشست و به خانم کنارش اشاره کرد که سرش رو خم کنه.


× قهوه یا چایی؟؟


+مم.. ممنون ... همون یه لیوان آب کافیه .

×هرجور مایلی.

خانم مسن کنار خانم پارک به نشانه ی احترام خم شد و از اونجا دور شد.


+ب.بخشید شما....


×من مادر جونگ کوکم.

+ببخشید با من کاری داشتین ؟؟


×بهت هشدار میدم .. که از پسرم دور باشی.


+میتونم دلیلش رو بپرسم.


رونا بدون مکث بعد از حرف خانم پارک گفت و با جدیت تمام به چشمای خانم پارک نگاه کرد
خانم پارک از حرکت ناگهانی رونا پوزخندی زد و دستش رو بالا آورد و شروع کرد به نگاه کردن به ناخون هاش.

×اون .. زن داره


+امکان نداره

×فردا هم عروسیشه ... میخوای دعوتت کنم؟

خانم پارک با پوزخندی به رونا گفت .
رونا اشک توی چشماش حلقه زد و ناباورانه به چشمای خانم پارک نگاه کرد .
خانم پارک دستش رو بالا آورد و با حالت تعجب گفت :

×وای فکر نکنم بشه ... چون شما در شعن خانواده ی ما نیستی .
خانم پارک پوزخندی زد و از جاش بلند شد و لیوان آب روی میز رو برداشت و تمام آب توی لیوان رو توی صورت رونا خالی کرد.

×خدانگه دار خانم لی رونا.

کامنت بالایی 46 تا 

  دوستون دارم ❤️😉