Forbidden love p46

𝑹𝑨𝑪𝑯𝑬𝑳 𝑹𝑨𝑪𝑯𝑬𝑳 𝑹𝑨𝑪𝑯𝑬𝑳 · 1402/10/10 22:39 · خواندن 3 دقیقه

.....

از زبون مرینت=M

M:وقتی فهمیدم آدرین تصادف کرده فقط اشک می‌ریختم و هیچی نمیگفتم دوست داشتم به فیلیکس زنگ بزنم و ازش بپرسم که کار اون بوده یا نه ولی میترسیدم که با این کارن فیلیکس از موقعیت استفاده کنه و به آدرین صدمه بزنه برای همین چیزی نگفتم و روی مبل نشستم و فقط برای عشقم اشک می‌ریختم.....

از زبون لوکا=L

L:وقتی که مرینت فهمید آدرین تصادف کرده بغض کرده بود و بعدش زد زیر گریه و گوشی رو قطع کرد بهش زنگ نزدم تا آروم بشه سخته که عشقش تصادف کرده باشه و نتونه ببینتش و بخواد همزمان فراموشش هم بکنه....

از زبون راوی:همه نگران آدرین بودن و دکتر ها هر روز وضعیت آدرین رو چک میکردن و هر روز وضعیت آدرین بدتر و بدتر میشد....

!یک هفته بعد!

از زبون گابریل=G

G:یک هفته از به کما رفتن آدرین میگذره و من و امیلی توی این یک هفته نه آب خوردیم نه غذا داشتم به آدرین از پشت پنجره نگاه میکردم که یکدفعه یه صدای آشنا اومد اون صدای مرینت بود.....

از زبون مرینت=M

M:دیگه نمیتونستم تحمل کنم و از بقیه حال آدرین رو بپرسم برای همین داشتم فکر میکردم که چطوری میتونم فیلیکس رو سرگرم کنم و به دیدن آدرین برم که یکدفعه یه شماره بهم زنگ زد جواب دادم.....

از زبون لیام=L

L:حال آدرین اصلا خوب نبود برای همین با خودم فکر کردم که اگر کاری بکنم تا مرینت آدرین رو ببینه شاید حال آدرین خوب بشه برای همین شماره مرینت رو به زور تونستم پیدا کنم و بهش زنگ زدم.....

مکالمهMوL

L:سلام مرینت 

M:سلام ببخشید شما 

L:من لیام هستم قبلا دوست صمیمی فیلیکس بودم اما الان دوست آدرینم ازت یه چیزی رو میخوام

M:چی ازم میخوای

L:میخوام کمکت کنم تا آدرین رو ببینی 

M:منم میخواستم همین کار رو بکنم اما چطور سر فیلیکس رو گرم کنم 

L:اونش با من ساعت 5 جلوی در خونه میبینمت 

M:باشه ممنونم 

L:خواهش میکنم خداحافظ

M:خداحافظ

از زبون راوی:ساعت 5 شد و مرینت جلوی در خونشون رفت و سوار ماشین لیام شد و به همراه لیام به سمت بیمارستان رفت.....

از زبون مرینت=M

M:سوار ماشین لیام شدم و همراهش به بیمارستان رفتم که زمانی که به سمت اتاق آدرین رفتم گابریل و امیلی رو دیدم.....

مکالمهGوLوMوE

M:سلام آقای آگرست،سلام خاله امیلی 

L:سلام خانم و آقای آگرست 

G:سلام دخترم....سلام آقا پسر

E:سلام مرینت اینجا چه کار میکنی 

M:اگر اجازه بدین میخواستم آدرین رو ببینم 

E:مشکلی نیست دخترم....

از زبون مرینت=M

M:میتونستم آدرین رو ببینم اول از پشت پنجره دیدمش و بعد رفتم داخل اتاق کلی دستگاه به عشقم وصل کرده بودن دستش رو گرفتم و گفتم......

 

 

 

 

 

.....

 

 

 

خب اینم از این پارت 

شرط پارت بعدی 

70تا کامنت و 20تا لایک