💕Listing Love 💕 پارت ۶
با پارت جدید اومدم💖
ملیس: به نظرم راست میگفت وقت گیر آوردی واسه تمرین
آنیا: تو خفه
اما: همیشه اینجوری عصبانیه
ملیس: نه
آنیا: ملیس خودت خوب میدونی که خوندن آهنگ و گیتار زدن بهم آرامش میده پس لطفا.. چی
ملیس: پس من خفه
آنیا: آفرین
و بعد رفتم تو اتاقم. خواستم دوباره تمرین کنم که منصرف شدم. چرا پیش اون پسره قلبم تند میزد؟!
از زبان پیتر
فکر کنم درست حدس زدم اون خود خواهه. چطور دوستاش اون رو تحمل میکنن؟ خب معلومه چون کنار اونا مهربون رفتار میکنه ولی کسی نمیدونه که اون چقدر بد جنسه (چرا اینجور فکر میکنه 😶🙁)
خب فکر کنم دیگه صدایی نمیاد پس برم کمی بخوابم.
از زبان آنیا
بیدار شدم انگار خوابم برده بود. از اتاقم خارج شدم دیدم اما و ملیس دارن گپ میزنن رفتم پیششون
آنیا: دارین درمورد چی حرف میزنین
ملیس: درمورد اون پسره
آنیا: چیه نکنه عاشقش شدین
ملیس: چی داری میگی
اما: آقا اون پیتر راجر هست پسر هاپیرل
آنیا: خب که چی
ملیس: میدونی اون هم تو کافه کار میکنه و هم دانشگاه میره
اما: حتما پدرش به خاطر تلاش پسرش میخواد تو پاریس یه شرکت بهش بده
آنیا: عه چه با حال😒
ملیس: قراره بریم شهردار رو ببینیم
آنیا: کی؟
ملیس: همین الان. زود پاشو آماده شو بریم
آنیا: باشه
_____________________________
1315 کاراکتر
ببخشید که کم بود واقعا عذر میخوام
لایک وکامنت فراموش نشه 💚