P11 💔 NI don't want to be strong

بی نام... بی نام... بی نام... · 1402/10/03 19:46 · خواندن 6 دقیقه

من بعده قرن ها اومدم پارت بدم بفرما ادامه مطلب 

الیور: خب راستش من شوکه شدم

من : ای کوفت یعنی خودت حدس نزده بودی خسته نباشی

الیور: ای بابا من دنیا داره هروز کووووووووووسه چیز کاسه ی بدختی ام رو بیشتر پر می‌کنه ببینه چقدر تحمل دارم بیکارم بیشنیم حدس بزنم که کی دوستم داره 

من : اینم حرفی بود کالا جوابت چیست ؟ 

الیور: بیا تا دره گوشت بگم اون ملاقه رو هم بذار کنار

من: باشه 

ملاقه رو روی میز گذاشتم و کمی رفتم نزدیک یهو الیور دستاشو پشتم حلقه زد و منو سمته خودش کشید

من: خب فکر کنم منظور ار....

میخواستم حرفم رو کامل کنم که الیور لبهاش رو روی لب هام گذاشت و منو بوسید منو همراهیش کردم کمی بعد از هم جدا شدیم

الیور: خب جوابت رو گرفتی ؟ 

من : اره

توی آینه نگاهی به خودم انداختم لپ هام قرمز شده بودن 

الیور: فردا میبینمت

من : فردا میبینمت

الیور به سمته در رفت و از خونه خارج شد

منم رفتم بالا و توی اتاقم پریدم تو تخت و سرم تو دسته فرو کردم تو بالشت یعنی من واقعا بهش اعتراف کردم ؟ من خوابم یا بیدارم ؟ 

تو‌ی همین فکرا بودم که خوابم برد

_________________________________________

فردا صبح...

امروز با یه انرژی فرا انسانی از خواب بلند شدم موهام رو شونه کردم صبحانه درست کردم و با سرعت میگ میگ رفتم مدرسه به کلاس رسیدم و با کله رفتم تو

سرجام نشستم کتابم رو باز کردم و شروع کردم به خوندن برای امتحان تاریخ

کمی بعد الیور وارد کلاس شد معلوم بود تازه از خواب بلند شده چشم هاش مثل دزد های دریایی یکی بازو یکی بسته بود زیرلبی شروع کردم به خندیدن

سوزان: ای وای فکر کنم دوست پسرم خیلی کتکت زده

با حرفش انگار قرصه خنده افتاد تو دهنه آلیور

و شروع کرد به خندیدن اونقدر که اشکش در اومد

سوزان: چیه ؟ 

الیور: دوست پسرت دوسته دورانه بچگی ی منه تهی مغز دفعه بعد قبل اینکه یکی رو بفرستی که منو بزنه چک کن رفیق نباشه که اینجوری ضایع بشی

با حرفه الیور سوزان از حرص بنفش شده بود و داشت دستاشو محکم به هم فشار میداد

الیور: سلام

من : سلام دزد دریایی ( با خنده) 

الیور: قضیه دزد دریایی چیه ؟ 

من : چون صبحا مثله دزد دریایی ها یک چشم بیداری

الیور: آها پس شما هم لونه پرنده هستی

من : چرا ؟ 

الیور: چون تو راه موهات شبیه لونه پرنده میشه انقدر سریع میای

من : ای بدجنسه موز صفت

با حرفم هردو شروع کردیم به خندیدن آخه موز صفت چه سمی بود گفتم من

کمی بعد خانمه ملودی وارد کلاس ظهور غیاب کرد و امتحان رو شروع کرد ای خدا این معلمه جهنمی همیشه زنگه اول امتحان میگرفت آخه زنگ قحطه ؟ 

کمی گذشت که دیدم معلم داره میره سمته سوزان

معلم: داری تقلب میکنی ورقه رو بده من

سوزان: خانم نهههههه به جونه الیور تقلب نمیکردم

الیور: جونه یکی دیگه رو قسم بخور چیکار به من داری

معلم: بسه سرا رو ورقه هاتون تقلب هم نکنید

بعده این قضیه درباره مشغوله امتحان دادن شدیم

زنگ خورد و معلم ورقه هارو جمع کرد همگی از کلاس خارج شدیم و به سمته حیاط رفتیم

منم رفتم همون جای همیشگی نشستم و الیور اومد کنارم

من : سلام پسره موزی

دیدم الیور داره با قیافه پوکر بهم نگاه می‌کنه

من : چیه ؟ 

الیور: چرا هر دفعه یه لقب رو ما میذاری آخه با اسمه من خصومت شخصی دارید ؟ 

من : خیر فقط می‌خوام در صدا زدنت خلاقیت به خرج بدم

الیور: نیاز نیست خلاقیت رو نگه دار برای دیگر مکان ها امتحان رو چه کردی ؟ 

من : ندانم فکر کنم گند زدم

الیور: همچنین راستی خانومه ملودی هنوز ورقه های امتحان اسپانیایی رو نداده

من : فکر کنم همرو اتیش زده آنقدر بد بودن

الیور: گمونم راستی بعده مدرسه وقته آزاد داری ؟ 

من : اره

الیور: خوبه خداروشکر میخواستم بگم چطوره باهم بریم بیرون

من : بدفکری نیست ولی کجا بریم ؟ 

الیور: شهربازی چطوره ؟ 

من : نوچ قبلا رفتیم

الیور: کافه ؟ 

من : ایش ایش حاله اونهمه چندش بازی که بقیه با دوست پسراشون در میارن رو ندارم 

الیور: منم پس چطوره بریم سینما ؟ 

من : تایید شد

الیور: پس تصویب شد

من : یاده انتخابات ریاست جمهوری افتادم

الیور: حالا ولش کن اینو امتحانه دیگه ای نداریم ؟ 

من : فکر نکنم داشته باشیم

الیور: ورزش نداریم ؟ 

من : نه

الیور: خداروشکر اونم صدبار هنوز جای اون توپی که تو صورتم خورد یکم درد داره

من: منم هنوز پیشونیم قرمزه

الیور: بیا بوسش کنم خوب میشه ( جهت نمک بازی) 

من : اه اه چندش برو موز گندیده 

الیور شروع به خندیدن

زنگ خورد و رفتیم داخله کلاس

_________________________________________

بعد مدرسه....

از مدرسه رفتم بیرون و کمی منتظره الیور موندم تا اومد بیرون

من: داشتی ته کلاس رو نون میکشیدی چرا انقدر دیر اومدی ؟ 

الیور: نخیر داشتم آجر میدزدیدم 

از حرفش خندم گرفت ولی جلوی خودمو گرفتم که نخندم 

الیور: خب بریم ؟ 

من : بریم

دسته همو گرفتیم و به سمته سینما راه افتادیم وقتی رسیدیم الیور گفت یه فیلمه قشنگ میشناسه و رفت تا بلیت بخره کمی بعد با دوتا بلیت و یکم پاپ کورن برگشت به سمته سالن سینما رفتیم بلیت هارو تحویل دادیم و رفتیم داخل فیلم داشت شروع می‌شد و منم داشتم پاپ کورن می‌خوردم

الیور: یکم به منم بده نامرد

من : شرمنده موزا پاپ کورن نمی‌خورن

الیور: اگه اینجوری باشه لونه پرنده ها هم سینما نمیان

من : حرفی نیست بفرما بخور

الیور کمی پاپ کورن برداشت و شروع کرد به خوردن کمی بعد فیلم شروع شد و همگی مشغوله تماشای فیلم بودن و سکوته خاصی در سالن حاکم بود هیچ صدایی جز صدای فیلم شنیده نمیشد راستش فیلمه خیلی قشنگی بود جوری که میخواستی حتی پلک بزنی تا مبادا از دستش بدی

_________________________________________

بعد فیلم....

از سالن سینما خارج شدیم و به سمته خونه ی ما راه افتادیم وقتی به دمه در رسیدیم رویم رو به سمته آلیور کردم و گفتم: ممنون بابته سینما امروز خیلی خوش گذشت خداحافظ

الیور: به منم خیلی خوش گذشت فعلا خداحافظ

الیور بغلم کرد و بعدش به سمته خونه اش راه افتاد

منم رفتم داخله خونه و درو بستم باید امشب هم شام درست میکردم فردا تعطیل بود و زن عمو دوشنبه میومد اینجا کیفم رو داخله اتاق گذاشتم دست هامو شستم و رفتم برای درست کردنه شام

_________________________________________

کمی بعد.....

مشغوله درست کردنه شام بودم که زنگه خونه به صدا در اومد درو باز کردم با عمو سلام علیک کردم

عمو دستاشو شست و نشست سره میزه غذا ظرف هارو میدم و غذا  کشیدم هردو مشغوله خوردن شدیم بعده خوردنه غذا ظرف هارو شستم و رفتم تو اتاقم روی تخت ولو شدم تا کمی استراحت کنم

گوشیم رو برداشتم و دیدم الیور پیام داده

الیور: سلام

من: سلام خوبی ؟ 

الیور: خوبم ممنون تازه رفتم خونه

من : تا الان بیرون بودی ؟ 

الیور: نخیر سرکار بودم

من : اها خسته نباشی

الیور: همچنین

من : خب کاری داشتی ؟ 

الیور:............................................................

________________________________________

#برای_زحمات_نویسندگان_ارزش_قائل_شویم

خب بچه ها امیدارم خوشتون اومده باشه لایک کامنت فراموش نشه خیلی بهم انرژی میده ❤️ دوستتون دارم تا درودی دیگر بدرود 😜