مغزی پر از فکر و خیال (پارت ۱)

다삼🧚‍♀️ 다삼🧚‍♀️ 다삼🧚‍♀️ · 1402/10/01 00:18 · خواندن 3 دقیقه

بروووووووو ادامهههههههههههههههههههههههه 

از زبان مری

من: کلاراااااااااااااااا کلارا: درد و کوفت و زهرمار من: چرا رفتی‌از لباس کنسرت قبلییییی من گرفتی کلارا: ام خب....خیلی خوشگل بودش🥺من: خوشگل بودش اونوقت تو باید بری از روش بگیریییییی جلینیا: حالا اشکال نداره چی شده مگه از لباست خوشش اومده من:درد خوشش نیاد کلارا: خب....من: حالا اشکال نداره ولی خب بهم میگفتی لباسم رو بهت میدادم دیگه شایلین:بچه ها امشب کنسرت دادیم نظرتون چیه بریم تمرین کنیم من: بعدا شایلین: آها که دوباره کنسرت رو خراب کنیم من: باشه خب بریم تمرین کنیم همه حمله بریم کلاس رقص 

بعد انجام تمرین از زبان مری

من: هعی این سری کی اول بخونه تو کنسرت شایلین: تو اول بخون (چون همه جز جلینیا اول یادشون میره ولی وقتی یه قسمتش رو یکی میخونه یادشون میاد)من: جلینیا تو اول بخون هر سری من دارم اول میخونم جلینیا:تروخداااا من نههههههههه کلارا: جلینیا تو بخون من:راستی پشتت شایعه در اومده تو هم مثل کلارا و شایلین هستی و حفظت اونقدر قوی نیست بیا بزن دهنشون رو ببند جلینیا: باشه کلارا: خسته شدیم نظرتون چیه بگیریم بخوابیم من: باشه منم خسته شدم و همه گی رفتیم کفه مرگمون رو گذاشتیم 

چند ساعت بعد از زبان جلینیا 

بلند شدم کار هام رو انجام دادم ساعت رو نگاه کردم واییییییییییی بدو بدو رفتم اون سه تا خرس رو بیدار کردم من: پاشیددددددد کنسرت دیر میشه مری غرق در خوب: بذار بخوابیم جلیی من: بلند شید ساعت ۱۰ هست یکدفعه همشون از خواب پریدن بدو بدو رفتن کارا شون رو انجام دادن ولی من از قبل کار هام رو انجام داده بودم رفتن ارایش لباس پوشیدن اینا و نگاه کردیم ساعت رو ساعت ۱۱ بود کارگردان: برین سر صحنه نوبت شماست رفتیم سر صحنه و شروع به اجرا کردیم

بعد از انجام کنسرت از زبان شایلین 

من: بچه ها فردا همه میخوایم بریم به موزه انولید (شما ها نشنیدید ولی یکی از دیدنی ترین و معروف ترین جا تو پاریس اون) کلارا: آره خیلی خر ذوق شدم اینو شنیدم مری: عزیزم خر که بودی فقط یه ذوق کردی دیگه من: مرییییییییی مری: ببین فردا با هم میریم تست گوش میگیریم بخداا اگه پرده گوشم پاره شده باشه خودت میدونی باهات چیکار می کنم کلارا: خودت جیغ میزنی چی اون حساب نیست من: ول کنین بابا بریم بخوابیم باید فردا زود بیدار بشیم

صبح از زبان کلارا 

با صدای جلینیا بیدار شدیم جلینیا: بیدار شید باید آماده شیم بریم  من: باشه بیدار شدیم مری: من که ایندفعه دیگه ولاگ نمیگیرم یکدفعه همه با هم گفتیم: ما هم نمیگیرم خب مری: ام.....آهان باشه بعد اتمام کار هامون کارگردان اومد کارگردان: بلند شید باید بریم سمت فرودگاه و سوار ماشین شدیم و رفتیم 

رسیدین به فرودگاه از زبان کلارا

رسیدیم شایلین: مگه قرار نبود با هواپیما بریم کارگردان: نه با هلیکوپتر میریم سوار شدیم 

چند روز بعد. برگشتن به همون شهر خودشون از زبان مری

تو این چند روز ما توی موزه انولید بودیم خیلی بهمون خوش گذشت کلارا: اخیش من: درد شایلین: خفه شید بریم بخوابیم فردا کنسرت داریم و رفتیم خوابیدیم 

از زبان ادرین

من: نینو چند روزه که هیچ خلافی نکردم یه شرکت معرفی کن تا پول هاشو بدزدیم نینو: شرکت مد مایک دوپن چنگ یکی از بزرگترین و معروف ترین شرکت مد در پاریس من: پس خوبه یکم بیشتر توضیح بده نینو: و خواهرشون یه ایدل هستن میتونیم خواهرش رو بدزدیم و با تهدید پولشو بگیریم من: خوبه پس فردا تو کنسرتش بمب قرار میدیم

 

بای بای تا پارت بعد