💕Lasting Love 💕 پارت 1

𝒜.ℛ 𝒜.ℛ 𝒜.ℛ · 1402/09/29 18:28 · خواندن 2 دقیقه

سلام 💎

خب بهتون گفته بودم که هیچ ایده ای برای پارت اول رمان ندارم ولی خب دیگه الان ایده دارم برای همین پارت دادم 💙💜

راستی هنوز واسه پیتر فامیلی پیدا نکردم اگه شما پیدا کردید تو کامنت ها بگید:) 

از زبان آنیا

خیلی خوشحالم باورم نمیشه که تونستم راه پدرم رو ادامه بدم درسته اون پیانو میزد ولی من گیتار میزنم ولی بازم خوشحالم که الان کلی طرفدار دارم که عاشق من هستن.  

روی موسیقی تمرکز کردم و با تمام وجود داشتم میخوندم جیغ و هورا و تشویق ها زیاد شدن واقعا خوشحالم که همچین طرفدار هایی دارم. 

 

از زبان پیتر

نمیدونم چرا کلارا داره اسرار میکنه که من اونو به اونجا ببرم تا بتونه اون دختر رو ببینه آخه چرا همه طرفدارشن همیشه خودش به اونجا میره دیگه چرا باز میخواد بره ولی به هر حال قبول کردم تا اونو به اونجا ببرم تا حالا به اجرای این دختره نرفتم. 

کلارا سوار ماشین شد منم ماشین رو روشن کردم و رسوندمش خیلی اصرار میکرد که منم بیام ولی من نمیخواستم اونقدر اصرار کرد برای همین با کلارا رفتم کلی آدم اونجا بود  که اون دختره اومد به همه سلام میکرد و دست تکون میکرد ولی هیچکس نمیدونه که اون فقط به خاطر پول اینکارا رو میکنه (زود قضاوت نکن 😐😡)  و اون همش به فکر خودشه و خیلی خود خواهه تو همین فکرا بودم که اون دختر شروع کرد به اجرا کردن چه زیبا اجرا میکرد ولی بازم اینارو به خاطر پول میکنه اره همینطوره دیدم کلارا هی هورا و جیغ میکشید منم هیچی نمیگفتم و داشتم به اون دختر نگاه میکردم یعنی اون مهربونه یا خودخواه 

از زبان آنیا 

همه داشتن جیغ میکشیدن به جز یه پسر هیچی نمیگفت نه هورایی نه چیزی کمی عجیب بود. از این فکرا بیرون اومدم و  رو اجرام تمرکز کردم..... 

_____________________________

1511 کاراکتر 

خب این پارت تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه. راستی این آزمایشی بود اگه این پارت حمایت بیشتری داشته باشه شاید پارت بعدی رو هم میدم. 

لایک و کامنت فراموش نشه ♥💛

اگه کم بود دیگه ببخشید 💚

☆☆☆☆☆

بای بای خوشگلا❤👋🏻