Forbidden love p35
....
F:آره عروسیم با مرینت!!!!!!
E(با ناراحتی):بهت تبریک میگم پسرم
F:ممنونم خاله جان این کارت دعوتتون هستش بفرمایید
E(با ناراحتی):ممنونم
F:خب من دیگه باید برم،راستی خوشحال میشم داخل جشن عروسیم شرکت کنین؛خداحافظ
از زبون آدرین=A
A:داشتم با پدرم و مادرم صحبت میکردم که یکدفعه یه نفر زنگ خونه رو زد؛مامانم در خونه رو باز کرد درسته اون فیلیکس بود اون اومده بود تا مت رو به جشن عروسیش با مرینت دعوت کنه واقعا شکه شده بود نمیدونستم چی باید بگم.....
G:داشتم با آدرین و امیلی صحبت میکردم که یکدفعه یه نفر زنگ خونه رو زد اون فیلیکس بود اومده بود تا ما رو به جشن عروسیش با مرینت دعوت کنه معلوم بود که آدرین شکه شده بود امیدوارم که بتونه با این موضوع کنار بیاد...
از زبون مرینت=M
M:وقتی که فیلیکس رفت به آلیا زنگ زدم و گفتم.....
مکالمهMوA
M(با ناراحتی):سلام آلیا
A:سلام دختر خوبی ببخشید که نتونستم بیام و بهت سر بزنم واقعا سرم شلوغه
M:نه اشکالی نداره،من بهت زنگ زدم تا تو و نینو رو دعوت کنم
A:دعوتمون کنی،کجا
M:به جشن عروسی من و فیلیکس
A(شکه شده):م...میخوای با فیلیکس ازدواج کنی
M:مجبورم خودت که بهتر از من میدونی
A:درکت میکنم خب حالا عروسیت کی هست
M:آخر همین هفته لطفا بیاین
A:باشه حتما...خب من دیگه باید برم کاری نداری
M:نه خداحافظ
A:خداحافظ
(آخر هفته)؛(روز عروسی)
از زبون آدرین=A
A:امروز عروسی عشقمه،باید به عروسیشون برم چون اگر نرم قطعا شایعاتی برای من،مادرم و پدرم درست میشه به حموم رفتم و مو هام رو با سشوار خشک کردم و یه شلوار مشکی کتان با کفش های مشکی پوشیدم یه بلوز مردونه آستین کوتاه سفید هم پوشیدم و ساعت هوشمندم که دستش مشکی بود رو به دستم انداختم گوشیم رو برداشتم و از اتاقم خارج شدم که دیدم مادرم و پدرم منتظر من هستن بهشون سلام کردم و بعدش به همراه مادر و پدرم از خونه خارج شدیم و سوار ماشین شدیم و به سمت باغی که قرار بود اونجا جشن عروسی برگذار بشه حرکت کردیم و حدودا بعد از نیم ساعت رسیدیم مهمون های زیادی اومده بودن از جمله پدر و مادر مرینت،لیام،نینو،آلیا،کاگامی و لوکا و ...از ماشین پیاده شدیم و به همه سلام کردیم پدر و مادرم روی یه میز و صندلی نشستن و من پیش آلیا و نینو و کاگامی و لوکا نشستم و بعد از یک ربع عشقم به همراه فیلیکس از در ورودی باغ وارد باغ شدن با ورودشون همه مهمون ها بلند شدن و دست زدن و صدای آهنگ زیاد شد و کلی فشفشه روشن شد.....
از زبون مرینت=M
M:امروز روز عروسیمه به آرایشگاه رفتم و یه آرایش غلیظ با رژ قرمز کردم و لباسم رو پوشیدم لباسم یه لباس عروس پف دار سفید براق بود لباسم از بالا خیلی باز بود و بیشتر بالا تنم مشخص بود مدل موهام هم یه شینیون خیلی قشنگ بود و یه تاج الماسی گرون قیمت که فیلیکس خریده بود رو روی سرم گذاشتم و......
....
خب اینم از این پارت
شرط پارت بعدی
60تا کامنت و 20تا لایک
اگر هر کسی که لایک میکنه 5 تا کامنت هم بزاره زود به شرط میرسه