🪷 رمان عشق ناتمام ۲ 🪷

🥀Maryam🐠 🥀Maryam🐠 🥀Maryam🐠 · 1402/09/25 19:50 · خواندن 3 دقیقه

سلام برو ادامه🪽

لایک و کام بده🦢

منو شاد کن🦭

🦑الان ۲ هفته از اون اتفاق گذشت، اما هنوز آدرین با کاگامی دعوا داشت و خیلی کاگامی رو زجر میداد.🦑

🪸کاگامی دیگه از اون وضع خسته شده بود و قرار بود به زودی از این کلاس بره...🪸

🐠آدرین مثل همیشه مشغول دعوا با کاگامی بود.🐠

🐸کاگامی که خیلی اعصابش خورد شده بود دیگه تحمل نکرد و فریاد زد.🐸

🐢کاگامی: آدرین چرا اینطوری میکنی؟ ی بار گفتم مو طلایی ۲ هفته اس داری هی کثا*فت کاری میکنی؟ از این کارت پشیمون میشی...🐢

🐬آدرین با دیدن زبون درازی های کاگامی خیلی خشمگین شد و کاگامی رو انداخت زمین و می‌خواست کتکش بزنه...🐬

🐋مرینت که از اون همه بد رفتاری های آدرین باخبر بود و دلش برای کاگامی میسوخت از جاش بلند شد و با صورتی دلخور اون رو محکم صدا زد و ...🐋

🐟مرینت:هی! به بچه مردم چیکار داری! ...🐟

🐳مرینت می‌خواست ادامه حرفش رو بزنه که متوجه نگاه آدرین به ی برچسب شد...🐳

🦭اون برچسب روی پیرهن مرینت جاسازی شده بود و روش نوشته بود:(دوستت دارم آدرین حتی اگه باهات دعوا کنم!) 🦭

🐞مرینت وقتی فهمید سریع نشست و حرفش رو قطع کرد...🐞

🦗اون کار کلویی بود. دختر شهردار پاریس که حسابی از مرینت متنفر بود و همیشه بدبختی اون رو میخواست، در واقع کار اون بود!🦗

🐝کلویی برای خراب شدن شخصیت مرینت هر  کاری میکرد. برای اینکه مرینت پیش آدرین ضایع بشه و آدرین به اون بخنده این کار رو کرد، البته کاملا برعکس بود!🐝

🦠آدرین از مرینت خوشش اومد و عاشق اون شد !🦠

🪲مرینت بعد از کلاس با خجالت زیاد به خونه برگشت ک ۱۰۰۰ بار کلویی رو لعنت کرد...🪲

🐛وقتی داشت وسایلش رو مرتب میکرد ی چیزی دید... ی

ی نامه!🐛

🦋که روش نوشته بود: از طرف آدرین به تو!🦋

🪰مرینت اولش فکر کرد که این نامه اشتباهی بهش رسیده اما وقتی خوند نظرش عوض شد...🪰

🦟تو اون نوشته بود:🦟

🕷سلام مرینت، میدونم که خودتی... من آدرین و میخواستم که ی چیزی رو بهت بگم... توی کافه ، تنهایی!🕷


 

خب اینم از قسمت دوم، لطفا نظر هاتون رو بگید و لایک کنید، و از اون استقبالی که برای قسمت اول داده بودید، ممنونم.