Forbidden love p31

𝑹𝑨𝑪𝑯𝑬𝑳 𝑹𝑨𝑪𝑯𝑬𝑳 𝑹𝑨𝑪𝑯𝑬𝑳 · 1402/09/23 17:37 · خواندن 2 دقیقه

ادامه

از زبون مرینت=M

M:حدودا یک هفته ایی میشه که از آدرین جدا شدم توی این یک هفته تمام کارم شده گریه کردن،اصلا نخوابیدم،توی این یک هفته نه غذا خوردم نه از اتاقم بیرون رفتم حتی آب هم نخوردم،زیر چشم هام کبود شده و رنگم پریده،چشمام مثل خون قرمز شده و بدنم سرده،سرده فقط یک هفته است که آدرین رو ندیدم و به این روز افتادم نمیدونم چه شکلی باید با این موضوع کنار بیام،یا چه شکلی باید با فیلیکس زندگی کنم،میخواستم از روی تختم بلند شم برای همین از میز کنار تختم کمک گرفتم به محض اینکه بلند شدم سرم گیج رفت و چشمام سیاهی رفت،روی زمین افتادم چشم هام داشت بسته میشد که مامانم سریع در اتاقم رو باز کرد و داد زد مرینتتتتتتتت!

از زبون آدرین=A

A:یک هفته ایی میشه که دیگه از مرینت خبری ندارم بعد از اون اتفاق فیلیکس طبق گفته اش تمام کارمند های شرکت رو برگردوند،اجازه نداد کسی از این ماجراهایی که بینمون اتفاق افتاده باخبر بشه،خودش و دوست هاش هم از شرکتمون رفتن فیلیکس دیروز خونمون رو برای همیشه ترک کرد و گفت به خونه ی جدیدش میره درسته خونه ایی که قراره اون و مرینت باهم داخلش زندگی کنن همچنین فیلیکس نیمی از ثروت پدرش رو از پدرم گرفت باورم نمیشه که دیگه قرار نیست با مرینت صحبت کنم من و مرینت خیلی آرزو برای آیندمون داشتیم اما حیف که فیلیکس تمام آرزو های ما رو خراب کرد.......

از زبون راوی:مادر مرینت ، مرینت رو به بیمارستان میبره و پدر مرینت هم به بیمارستان میره که بعد از 4ساعت مرینت بهوش میاد و پرستار به مرینت میگه

پرستار=N

مکالمهNوM

N:حالتون خوبه خانم دوپن چنگ

M:م‌...من کجام 

N:شما بیمارستان هستین خداروشکر حالتون بهتره شما 4ساعت بیهوش بودین و تازه بهوش اومدین باید استراحت کنین تا حالتون بهتر بشه 

M:ب....باشه 

N:پدر و مادرتون خیلی نگران شما بودن الان خبرشون میکنم تا بیان پیشتون 

M:م‌...ممنونم 

از زبون راوی:پرستار از اتاقی که مرینت داخلش بود بیرون میره و سابین و تام رو خبر میکنه تا پیش مرینت برن ...

سابین=S،تام=T

مکالمهSوTوM

S:حالت خوبه دخترم 

M:آ...آره بهترم 

T:من و مادرت خیلی نگرانت شدیم از این به بعد باید بیشتر حواست به خودت باشه 

M:واقعا متاسفم که نگرانتون کردم 

S:بهتره که استراحت کنی تا حالت بهتر بشه 

M:ب..باشه 

از زبون راوی:سابین و تام داشتن با مرینت صحبت میکردن که یکدفعه......

 

 

 

 

 

 

 

 

خب اینم از این پارت 

اگر حمایت نشه پارت بعدی رو نمیدم 

شرط پارت بعدی 

44تا کامنت و 20تا لایک