The Love Story,P9

𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 · 1402/09/20 23:50 · خواندن 4 دقیقه

عای🤡

با ای جی سوار‌ موتور شدیم
صدای ی موتور دیگه کنارمون میومد
_اینا کیاعن نمیدونی ای جی؟
×امکان نداره یعنی چیی پیاده شو تاکه
_چرا؟
×حرف نزن،اصلا وقت نداریم،پیاده شو!
_بله!
×بدو تاکههه!این عوضیا همونان ک هیونگ و دراک رو زدن
حسابشونو میرسمم فقط برو ب مقر و دستور حمله بده
_ب..ب..ب..باشه
از موتور پیادت شده بودم 
ب فکر ای جی بودم و همینجوری سگ دو میزدم
ازش خیلی دور شدم و ب صورت ی نقطه میدیدمش
یعنی چ بلایی سرش میاد
داشتم فکر میکردم
ک یهو افتادم رو زمین
÷حواست کجاسس
_چونتا،هاجیمه کجاس
÷بیمارستان
_نگو اونا رو هم زدن
÷همینطوره ک گفتی
_لعنتتتییی
رفتم نشستم رو پله ای ک دراک روش چیسینو زد 
و فکر‌کردم
چند دقیقه بعد
پا شدم و رفتم روی سکو
_تمام افراد جمع بشن!

همه اومدن و ب من نگاه میکردن
_متاسفانه دراک و هیونگ ضربه دیدن و بیمارستانن و چیسین هم ناراحت شد و موند بیمارستان
هاجیمه هم بیمارستانه
و سوکو هم مرده 
و آولانتاس هم زندانه
فقط میتونیم بریم و دعوا کنیم و انتقام اونا رو بگیریم
افراد گاجونگ:
ط فک کردی کی هستی
ط فقط ی تازه واردی
چطور جرعت میکنی ب ما دستور بدی
درست میگن
تازه واردد ط نمیتونی_
×من ک تازه وارد نیستم
÷منم همینطور
_ای جی،چونتا
×فک‌کردی منم میرم بیمارستان؟
تا همه ی افراد چئون دانگ رو نکشم ول نمیکنم
_خوشحالم ک زنده ای
×بنابراین
من! بزرگترین عضو گاجونگ! ای جی!ب شما دستور حمله ب گروه چئون دانگ رو میدم!اگر کسی مخالفتی داره
جلو بیاد تا ب عنوان خائن کشته بشهه!
همه ساکت شدن 
انگار ن انگار داشتن منو می‌کشتن
بزرگیِ ای جی مانع حرفای اونا شد
+هوی هوی هوی هوی هوی،منو فراموش کردین؟
_هیروکووو
×خعله خب
پس همه امشب مهمون چئون دانگیم(خنده)
_خوبه
÷اهوم
+خوبه ب توان²
×بوریم ط کارشون🤡
÷باش بوریم🤡
_حملاح🤡
+افراد ب خط شینننن
امروزززز نبرد پایانی گاجونگ با واکوراباستت 
روزی ک مشخص میشه کدوم گنگ برنده میشههه
با توان قدرت بجنگید و پیروز میدون باشیدددد

همه داد زدن زنده باد گاجونگ

سوار موتورامون شدیم و راه افتادیم
بعد از چند دقیقه ب جایی ک قرار گذاشته بودیم رسیدیم
همه ی افراد واکورابا
متشکل از ۵۰۰ نفر اونجا بودن
و ما هم فقط ۱۷۰ نفر بودیم
تمام کاپیتاناشون هم بودن
چئون دانگ:چطوره با نبرد چند تا کاپیتان شروع کنیم؟!
+تاکه،امروز ط رهبر‌گاجونگی،امر،امر توعه
_باشه،نبرد کاپیتانا رو انجام میدیم!
از اون سمت ی کاپیتان غول تشن اومد
ما مونده بودیم ک کی باید بره
#من میرمم
_تئو!
تئو فرمانده ی دسته ی ششمه
_خیله خب باشه!
#بیا جلو گوریل انگوری
@زبون درازی نکن بچه کلا_

با ی مشت
اون گوریل رو زد رو زمین
از سرش همینجوری داشت خون میریخت
سیاهی چشماش معلوم نبود 
افراد واکورابا پشماشون ریخته بود
هیروکو در مورد تئو بهم گفته بود:
فلش بک
+درسته ک تئو کله خره و هیچی حالیش نیست ولی پاش ک برسه از همه ی کاپیتانا جز دراک و چیسین قوی تره
_واو
پایان فلش بک

افراد واکورابا:
وای
چقدر قویه
کاپیتان دسته ی دو رو با ی ضربه زد زمین
خونش چرا بند نمیاد
یعنی مرده؟
#نفر بعدی کیهه؟

دو تا از کاپیتانا رفتن
تئو مشتاشو اماده کرده بود
#خودتون خواستیدد
دو تا دستاشو مشت کردن و زد ط صورت اونا و هر دو افتادن رو زمین
#خعله خب،حرومزاده یا عوضیِ بعدی کیه؟
کسی از کاپیتاناشون نیومد جلو
#ظاهرا کسی نیست،باشه.

تئو ب سمت افرادشون حمله برد
همه رو زد
۷۰ نفر رو زمین افتادن
زورش دیگه از حد گذشته
# ۵۰۰ نفر ها؟باشه ۴۰۰ تاتون با من(لبخند) فقط فکر میکنم چنین شکست فجیعی برای واکورابای بزرگ_
نفهمیدیم چیشد ک افتاد رو زمین
وقتی ک افتاد
جلوش ی ادم مشخص بود
چئون دانگ:باید زودتر‌میفرستادمت چاکا
چاکا:کی میخاد نفر بعدی باشه

هاجیمه رفت جلو 
×من نفر بعدییَمممم
چاکا:بیا جلو

چاکا با ی مشت زدش زمین
همه هاج و واج موندن و افراد واکورابا هم خوشحال و خندون بودن

ی صدای گریه اومد
هاجیمه همینجوری هق هق گریه میکرد
چاکا:شوخی میکنی؟برو پیش مامانت بچه سوسول(قهقهه)

ب روایت دراک
+بنظرت چ جور نبردی بشه؟
×نمیدونم فقط امیدوارم هاجیمه گریه نکنه
+هاجیمه و گریه؟
×عاره،بچگی هاش خیلی گریه میکرد ولی نه هر گریه ای
+هومم؟
×راستش وقتی گریه میکنه،شیطان درونش فعال میشه،قدرتی ک هیچکس جلودارش نیست،حتی زورش از منی ک معروف ب اسب تاریک گاجونگم هم بیشتر میشه
+واو مثلا؟
×یادمه ی بار دبیرستانی ها کتکم زدن و بیهوش شدم و اون لحظه فقط دیدم هاجیمه گریه میکنه
وقتی پا شدم چند دقیقه بعد بود
زمانی ک همه پخش زمین بودن
و باز هم هاجیمه داشت گریه میکرد
اون لحظه قول داد دیگه گریه نکنه
چون اگه دوباره گریه کنه
ممکنه ی نفر رو بکشه
ب روایت تاکه:
هاجیمه یهو پا شد
با اون پای زخمی عمرا بتونه اینجوری راه بره
یعنی چی؟
×اخرین بار ک گریه کردم همه ی دبیرستانی ها رو زدم
ب برادرم قول دادم دیگه گریه نکنم
ولی انگار نمیشه
شرمنده داداشی
چاکا:بیا جلو ببینم
اون کاپیتان واکورابا رفت جلو و کمر و شکم هاجیمه رو گرفت
هاجیمه با ی ضربه ی پا شوتش کرد
قدرت باور نکردنی ای داشت 
هر کی میومد جلو 
پخش زمین میشد
۱۰۰نفر رو با چند تا کاپیتان زد تا اینکه ک چئون دانگ اومد
و با ی ضربه ب زمین زدش
تنها امیدمون هم افتاد
حالا چیکار کنیم
چئون دانگ:ظاهرا باید زودتر وارد عمل می شدم
_خودم میکشمت حرومزاده ی ک_
با ی مشت افتادم رو زمین 
پا شدم
ولی پشت سر هم
کتک میخوردم
ولی برای من تسلیم شدن سخت بود
بخاطر دراک
بخاطر چیسین
بخاطر هینا
بخاطر هیونگ 
و بخاطر همه ی عزیزانم 
امشب تسلیم نمیشم
دیگه امکانش نیست
ک من تسلیم بشم و بزنم زیر گریه
_وقته بازیه چئون دانگ


صلاااام🤡چطور بود؟🤡پارت بعد دعواش بیشتر میشه🤡فعلا ایده ندارم🤡راستی اگه فهمیده باشین دو روز دو روز پارت میدم🤡دگه حرفی ندارم🤡عام حمایت کنید🤡⁵⁴²⁰کاراکتر🤡گودهاعایی🤡