The Love Story,P8

𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 · 1402/09/18 23:04 · خواندن 4 دقیقه

درود بر شمایی ک در کنار رودخانه هستید🤡🤡س تا اگ بود میشد شبه جزیره🤡تف توش🤡

_فرمانده
+بلی
_شنیدم که مرگ سوکو برات خیلی سخت بوده
چجوری دست ب خودکشی نزدی؟هر کسی_
×چیسین خودکشی نکرده؟:/بنده خدا ما رو جر داد:/۷ بار خودشو از پل انداخت:/صگ جون لامصب:/کاش میمرد رئیس گاجونگ خودم می شدم حداقل آولانتاس نمیرفت زندان:/
(اینو ا ته دل نمیگه عا ی وق فحش ندین🤡)
+باز ما حرف زدیم تو اومدی 
×بلی بلی
_هفت بار واهای چجوری زندس
×بندا خدا از هفت بار هشت بار رف بیمارستان
_ها🤡
+ها🤡
×ها🤡نمیدانم🤡ی چیزی گفتم دیگه🤡جدی نگیرید🤡
+بعله
_صحیح
سوکو چند سالش بود
+فکنم ۲۲ بود نه دراک؟
×نمیدانم 
+لاعنات🤡
_عیجان
+بریم بیرون دیگه؟
_بلی
×بلی بلی

رفتیم بیرون
÷صلاااااااااااام🤡
+هیونگگگگ
÷بلی بلی خودمانیم
_عیجان
×چ شده
÷چیزه امممم این تریاکیه رو بفرسین بره کار شخصی دارم🤡
+تاکه برو پیش جیسین باهاش آشنا شو
_باهات آشناعم خو🤡
÷باوا،چیسین با جیسین فرق داره جیسین داداشِ چیسینه
_ها
÷برو گمشو تو اون انباری کنار خونه جیسین اونجا خوابیده جیسین برادر بزرگترِ چیسینه
_باشع
رفتم سمت انباری
در زدم
=کیستی،چیستی،چ می خواهی،ملعان،مزاحم خواب ما نشو

+جیسین صگ بازی در نیار رفیقمه بشین باهاش زراتو بیزن

=صگ بر روحت باد چیسین جان🦉

_الان چیز ینی_

=میمون درختی بیدارم ک کردی دگه چی میخای گمشو اونور خدم بیام بیرون چیز پدر🤡

_بعله

 

درو باز کرد

_یا پشم سادات،گودزیلا

=من چیم گودزیلاس توله گاو🥸🥸

_خ..خ...خ...خسته نباشید

=خستم ولی در زدنت پایت هستم🥸

_بعله

=این چیسینه باز حوصلش سر رف یکی از رفیقای اسکلسو فرستاد سراغ من

تف

فرزندم بنال بینم دردت چیست

_هیچی فقط هیونگ اومد شوتم کرد پیش تو

=لاعنات چرا این اعدام نشددد

باید میمردد ی روز خوش از دستش نداریممم صگگگگگ

_ها🤡

÷دوپس دیش دوشت

بزرگترین عضو گاجونگ

کاپیتان اِی جی

با بیست و س سال سن

وارد می شود

دس بزنید کانکشا🤡

 

_ای جییییی

÷کوفتت گگگگ

باز ایننن

هیونگ کووو

میخوام برم با برادر زادم بازی کنممم

چرا من کاپیتان شدم اصننن

=تا الان ک بزگترین بودی🐒ب بدبختی ک رسید اسمون تِپید؟🐒

÷باز این جیسین با ضرب المثلاش 

تفیان

_هیونگ چیکارت داشت مگه

÷فقط گف ی مار واجبی پیش اومده

_ها

=ها

÷ها

+هااا

=چیسین بیا این رفیقای خل و چلتو ببرررررر خواهش میکنمممم

+باشع

بچه عا همراهم  بیاین همه جز تاکه🤡

=عذاب الهی رو بر نداشت🤡لعنت بهت🤡

+یوح🤡

_چیزی گفتی؟

=بلهههه گفتم عذاب الهی رو چیسین بر نداشتتتت ببینم میخوای چ غلطی کنییی تریاکییییی

_کار خاصی برای انجام تدارک ندیدم🥸

=🥸🥸🥸🥸🥸🥸

_🥸🥸🥸🥸🥸🥸²

=رفیقای خوبی میشیم ب نظرم🥸

_همچنین🥸

 (یاد‌ مکالمه ی خودمو دوست نکبتم افتادم🤡🤡)

ب روایت اونور پیش چیسین

+بعله هم اکنون ظاهرا ک گروه چئون دانگ میخاد حمله کنه و هیونگ میمون درختی این نظریه رو داده و اگر غلط باشه سولاخش می کنیم

×بلی بلی

_صلااااااااام🤡

ما آمدیم🤡🤡

×د مگه نگفتم نیای عوضیییی

_یقه رو ول کن توله گاو

+بابا ب هر حال کاپیتان دسته اول گاجونگه بزا باشه دگه

×فقط بخاطر این گوریل ازت می‌گذرم 

_بعله

#توله گاوا من میرم هوا خوری

_وایسا خا دراک

#حوصلش نیس

تهش اینه ک نابودشون میکنیم دگه

ولم کنین

 

 

دراک رفت

 

کلی حرف زدیم

چند دقیقه بعد صدای ی داد اومد

از طرف دراک بود

#عای

دراک افتاد رو زمین

سیاهی چشماش نبود

(اون دایره ایِ هس ط چشم اونو میگم فکنم قرنیه بود اسمش یادم نیس🤡)

در همون حال داشت حرف میزد

#زندت نمیزارم جانگا

@فعلا ک ط داری میمیری(خنده)

چیسین پرید و خودشو انداخت رو دراک

هیونگگگگ 

از اونور صدای داد هیونگ اومد

یعنی چی

هر دو روی زمین افتادن

÷فکنم فردا قراره انتقام سختی بگیریم

اون موتوریِ ک دراک و هیونگ رو زد  در رفت 

از سر دراک خون زیادی رفته بود و چیسین هم خیلی زخمی شده بود

هاج و واج مونده بودیم ک چیکار کنیم

دراک و هیونگ رو بردیم بیمارستان

چیسین داغون شده بود

و همونجا تو بیمارستان موند

_حالا باید چیکار کنیم ای جی؟

÷هاجیمه و هیرونو سوراخمون میکنن ولی خب باید با این حال بریم قرارگاه و با کاپیتانا جلسه بزاریم

_حس انتقامم گل کرده دلم میخواد همشونو بکشم حتی اگ اعدام بشم

÷حس میکنم داداشیم🤡

_بپر رو موتور🤡

÷پاریدم🤡

_جون🤡


صلاااام🤡پارت بعد دعواییه🤡حیمایت کونید🤡⁴³⁵⁸کاراکتر🤡تا پارت بعد🤡گودهاعایی🤡