زندگی من پارت ۵😊❤️
ادامههههههه🫵🏻آره با تو ام که وایسادی
از زبان آدرین:
همه چیز رو آماده کرده بودین تا مرینت برسه😊یهو زنگ در به صدا در اومد آره دخترا بودن همه قائم شدن دست من برف شادی بود همه قائم شدن منم رفتم پشت در وایسادم و قاین شدم نینو رفت درو باز کنه😁
از زبان نینو:
در رو باز کردم آره دخترا بودن رفتن قاین شدم😁
از زبان مرینت:
پایین
گناه دارید برو پایین تر
در رو باز کردن و وارد شدیم رفتیم تو برق ها خاموش بود یهو همه پریدن جلوم و گفتن
تولدت مبارک🥳🥳
آنقدر خوشحال شدم که نگو آدرین کلی روم برف شادی ریخت و کلی با بچه ها کیف میکردیم کلی بازی میکردیم کیک میخوردیم آنقدر خوشگل گذشت که نگو آنقدر خوشحال بودممممم😁😁😁😁
همه میومدن بهم تبریک میگفتن
آدرین نزدیک شد و گفت تولدت مبارک مرینت
*ممنون😊
سرخ شده بودم مثل لبووووو 😊☺️
ای خدا هنوز هم آدرین رو دوست دارم موقی بریدن کیک شد 😃 یک تیکه کوچیک بریدم همه دست زدن که یهو آلیا کیک رو زد رو صورتم افتادم دنبالش
(مرینت*آلیا&ادرین_نینو+)
*وایسا دستم بهت نرسه آلیاااااا😠
+با نامزد من چیکار داری 😬
&ببخشید مرینت 🤣🤣🤣ول کن منو
_🤣🤣🤣وای خدا
همه:🤣🤣🤣🤣🤣
&آلیا خدا بگم چیکارت نکنه اس خدا الان لباس هم ندارم
توی حیاط دنبالش بودم شیلنگ نزدیکم بود آب خالی کردم روش😁
*آخی دلم خونک شد
&من لباس ندارممممم
*انگار من دارم 😑
_و+ ما میتونیم بهتون لباس بدیم
*نه مرسی
&من لباس میخوام
آلیا رفت با یه لباس گشاد اومد لباس حتما نینو هست😒
*من لباس ندارم😮💨کسی هم نی بهم لباس بده😒مجبورم با همین لباش باشم
_میتونی لباس منو بپوشی😉
*آخه...☺️
آدرین دستم رو گرفت و منو برد داخل اتاق و یک لباس بهم داد😁لبو شده بودم😀
پوشیدم اومدن بیرون آلیا نزدیک بود عش کنه از خنده چون بزرگ بود برام
*رو آب بخندی😒
برای پارت بعد ۲۵ کامنت و ۱۸ لایک😉
بای بای😁🍉