باند عشق پارت 3✨

-A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 -A- 🗿🚬 · 1402/09/12 21:00 · خواندن 3 دقیقه

خب بچه ها برید ادامه لذت ببرید و از مهسا جون هم ممنونم که پست قبلی رو موقت نکرد 🙂🙃

خب اون جای خالی هم فیلیکس بود آفرین بچه ها 😉

از زبان مرینت

حوصلم سر رفت برای همین رفتم بچرخم رفتم دیدم یک کتاب خونه اونجا هست رفتم داخل کتاب خونه کتاب رومعو و جولیت رو دیدم برداشتمش واش مردم داشتم می خونم برگشتم یک مردی رو دیدم می خواستم جیغ بزنم که دستش رو گذاشت روی لبم سرم رو آوردم بالا که قیافشو ببینم خیلی پسر خوش تیپی بود چشماش سبز بود موهاشم بودند بود خیلی جذاب بود 

پسره.هیس 

بعد دستشو از روی لبان برداشت و با صدای آروم گفت تو اینجا چی کار می کنی اصلا تو می هستی 

مرینت.با منی 

پسره.آره تو 

بعد لوکا وارد کتاب خونه شد 

لوکا.مرینت بیا بریم آقای فیلیکس گفت اتاقامون  کجاست مال تو فکر کنم گفت که شمارش 3 بود 

پسره همون آدرینه دیگه 

آدرین.فکر کنم بدونم کجاست من میبرش 

لوکا.باشه پس مرینت سر ناهار می‌بینمت 

بعد لوکا رفت 

آدرین.خب باید بگم که ما با هم اتاقیم 

مرینت.میسه بدونم اسمت چیه 

آدرین.آره من آدرین هستم اسم تو چیه

مرینت.من مرینت هستم داداشمم پیتر که اینجا هست 

آدرین.منم یک برادر  دارم که الان پاریسه منو موقت اومدم اینجا برای ی کاری 

مرینت.تو با آقای فیلیکس نسبتی داری 

آدرین.نه بابا پدرامون با هم دوست بودند 

مرینت.میشه بریم آخه من باید لباسامو عوض کنم 

آدرین.اوه ببخشید یکم وراجی کردم 

بعد آدرین منو راهنمایی کرد وست های راه بودیم که من دست آدربن رو گرفتم اون برگشت بهم یک نگاه کوچکی انداخت بعد اونم دستم رو محکم گرفت درو وا کرد و دیدم پیتر هم اونجاست 

پیتر اومد جلو دستم رو محکم گرفت و گفت تو کجا یهو غیبت زد 

مرینت.آخ دردم گرفت حوصلم سر رفت برای همین رفتم یکم توی اینجا بگردم 

آدرین.فکر کنم شما پیتر باشید 

بعد پیتر برگشت و به من چشم غزه رفتو دستم رو ول کرد 

پیتر.سلام بله پیتر هستم شما 

آدرین.خوشبختم منم آدربن هستم 

پیتر.ببخشید من و مرینت ی لحظه بریم بیرون 

بعد دوباره دست منو گرفت و برد بیرون از اتاق یعنی دشت درش دیگه 

پیتر.تو با این مرتیکه چرا دست توی دست بودی مکه تو عاشق لوکا نبودی 

مرینت.چرا ولی خب نگا چقدر پسر خوبی هست 

پیتر.انگار دیوونه شدی اون ی خلاف کاره مرینت ولی تو چی توهم یک خلاف کاری هان 

که یهو یکی پیتر رو صدا زد 

پیتر. الان میام مرینت یک بار دیگه تو رو جای این یارو ببینم برن می گردونم پاریس جای مامان بابا تازه خدا رو شکر کن که لوکا ندید 

بعد یکی دوباره صداش کرد و رفت منم بعد که اون رفت وارد اتاق شدم و دیدم که آدرین بالا تنش لخته سریع چشمامو بستم و سچدیتامو مچ کردم 

آدرین.مرینت چیزی شده چرا این جوری شدی 

با انگشتم بهش اشاره کردم بعد یهو در وا شد و باعث شد که من بیوفتم توی بغل آدرین که دیدم............. وارد اتاق شد 

خب بچه ها اینم از پارت سه امید وارم خوشتون اومده باشه و این که حدس بزنید ......‌‌‌‌‌.......کی هست 

لایک و کامنت فراموش نشه 😜