به خاطر غرورم P12
ایدامه
ادرین*
منو رو گذاشتم روی میز تا بقیه سفارششون رو بدن..
مرینت_غذای مورد علاقت چیه؟
من_بیشتر غذاهایی که توش پنیر گودا و پنیر پیتزا داره دوست دارم😋
مرینت_چجوری چاق نمیشی!!!.
من_استعداد چاقی ندارم😂
مرینت_خدا بگم چیکارت نکنه من یه سوسیس میخورم باید تا 1ماه ورزش کنم😒
من_ای چاقالو😂
هردو زدیم زیر خنده و دادو بیداد جیم و رایان مارا به سکوت دعوت کرد🙄
میمز_چی داری میگی؟!؟!؟.. همبرگر خوشمزه تره!
رایان_دهنتو ببند جوجه تیغی چیزبرگر خوشمزه تره!
من_در جریان هستند که این دوتا تفاوت چندانی باهم نداره دیگه نه!؟
نیتن_من که ترجیح میدم غذای دریایی بخورم..
لارا_منم همینطور!
ادام_اخه کی تو رستوران فست فود غذای دریایی میخوره؟
یومکو_حق با اینه ته احمق بودنه!
نیتن_چه زری زدی؟؟؟..
مرینت_فکر میکردم خجالتی!
فیلیپ_چطور میتونی اینقدر سنگدلانه زحمت درست شدن یک نون نرم رو رد کنی؟
چارلز_تو چطور میتونی حس طوفانی گوجه و قارچ زیتونی که کنار هم پخته شدن و باهم طعم شگف آوری رو میسازن رد کنی؟
شیزوکو_ای بابا یه غذا میخواستیم بخوریم اصن هرکی هرچی دلش میخواد ولش کنین دیگه!
ویلیام با خشم_نه شیزوکو!.. این یه نبر مهمه!.. ما مثل یک خانواده توی تیم زندگی میکنیم... اما این سطح از تفاوت من رو عصبانی میکنه!
ارن_من هم موافقم!
مرینت آروم گفت_خیلی دوست دارم ببینم خشمش چطوریه!
من_والا منم دوست دارم ببینم!
توموکو_خب خداروشکر من سبزی خوارم!
شیزوکو_هااااا؟؟؟؟ چیییی؟؟ تو سبزی خواری؟؟!!
توموکو_واقعا که تو خواهر دوقلو منی و نمیدونی من چی میخورم؟!!!
شیزوکو_یعنی تمام این مدت تو گلای تو اتاق منو میخوردی؟!
توموکو_من گیاه خوارم گاو که نیستم😑
من_اینا متوجه ما میشن اصن؟
مرینت_ولشون کن بابا سفارش کی آماده میشه؟
من_زود میاره!
سارا_منم اینجام ها!.
هیچکس بهش توجهی نکرد!...
سارا_به من بی توجهی میکنین؟! 🔥🤬
مثل هرکول صندلیشو برداشت زد به کله ویلیام!
از این همه چرا ویلیام نمیدونم!
ایکو_من میخوام فقط یه آب بخورم!
لارا_خاک تو سر بی سلیقت!.. بین این همه تنوع چرا آب!!
ایکو_به من میگی بیشور؟!؟!؟!
به طرز غیر ممکنی مطمئنم که گفت خاک تو سرت نه بیشور👌🤨
مرینت_الان اینجا داره چه اتفاقی میوفته؟
من_یه بیماری جدید به اسم شکم تپه های دیوانه اومده که همه بهش گرفتار شدن!
همه روشون رو به من کردن و گفتن_خفهههههه!!!!
من_شماها باهم مشکل دارین منو چرا میارین وسط!
همه برگشتن سر دعوا....
مرینت_وای چه جالب اینجا دسر موزی داره!!
من_خیلی موز دوست داری نه؟
مرینت_مگه من میمونم!
تصور من ازین حرفش:🐒.... 👌
من_والا منم موز نیستم لقب روم گذاشتی!
مرینت_چرا تو ازین مینی موزایی(موز کوچولوهایی ک تو دو گاز تموم میشه!😂)
من_نابودم کردی!
چارلز_اصلا سر چی بحث میکنیم.. کیا پیتزا دوست دارن..
چند نفر دستشون رو بلند کردن..
فیلیپ_کیا همبرگر میخورن..
و عده باقی مونده برای همبرگر دستشون رو بلند کردن..
مشکل حل شد و همه تیکه پاره شده نشستن سر جاشون!
سفارشارو دادیم... و غذای همه رو آورد...
منو مرینت کی اف سی سفارش داده بودیم درواقع تنها سفارش متفاوت با بقیه!
قیافه بچه ها وقتی دیدن ما داریم کی اف سی میخوریم خیلی دیدنی بود!
حس قاتل بودن بهم دست داد 🙄
جیم_شما دوتا کی اف سی میخورینننن؟؟؟!!!
من_بله دقیقا مشکل شما چیه؟
توموکو_من از همون اول کی اف سی میخواستم!!!
شیزکو_ای گوشت خوار دروغگوئه خاک بر سر!
توموکو_تو به من گفتی احمق!!!
مرینت_گوشای من مشکل داره یا اینا؟
من_نه مشکل از گوش نیست احتمال حرفا خیلی به روز رسانی شده ما هنوز تو نسخه قبل گیر کردیم!
مرینت_یعنی چی؟
من_یعنی این که الان میگه خاک تو سرت منظورش همون احمقه منتها ما چون آپدیت نشدیم فک میکنیم منظورش همونه!
مرینت_زیبا گفتی قانع شدم!.. 👌
من_من همیشه زیبا میگم... #پرفسور اگرست😎
مرینت_#موز دانا😂😂😂😂😂
من_نابودم کردی!
مرینت_به نابودگر موز ها سلام کنید!
من_سلام گوریل انگوری! 🦍
مرینت_گوووریل؟؟
من_خب نابودگر موز گوریله دیگه!
مرینت_من کجام به گوریل میخوره!!
من_کجات نمیخوره؟؟.. من کجام شبیه موزه!.. من شبیه آدم معروفام😎
مرینت_برو بابا.. تو موزی!
یعنی دریغ از یکذره تردید تو صداش!!!!
جیم_من برای نوشیدنی دوغ میخوام!
رایان_حتی تو نوشیدنی هم سلیقت افتضاحه!
جیم_تو حرف نزن کسی از تو نظر نخواست!
یعنی ته بی حوصلگی بود که جوابشو نداد😂
باز دو ساعت سر نوشیدنی دعواشون شد!
خلاصه که آبرومون رفت و جنگ غذا تموم شد...
رفتیم سمت هتل.. اینقدر خورده بودن که دو قدم نمیتونستن پیاده بیان!
تا همه لباساشون رو عوض کردن و یکم به خودشون رسیدن ساعت 12 شد..
فیلیپ و جیم خوابیدن.. من رفتم بیرون تا یکم هوا بخورم..
روی صندلی نشسته بودم و به موج های کوچولوی استخر نگاه میکردم...
_ادرین؟
مرینت بود...
من_سلامی دوباره... چرا نخوابیدی؟
مرینت_خوابم نمیبرد!.. تو چی؟
من_منم همینطور!
اومد و صندلی کنار من نشست...
مرینت_مزاحم که نیستم؟
من_نه بابا اتفاقا تنها بودم!
یه مدتی توی سکوت گذشت....
مرینت_خارج از شوخی و خنده.. خیلی خوشحالم که باهات آشنا شدم!
من_منم همینطور!... ام...بخاطر قضیه هواپیما هم یه معذرت خواهی بدهکارم!
مرینت_نه بابا.. اگر قرار به معذرت خواهی باشه من کلی بدهکارم!... به هر حال تورمون داره تموم میشه... و خب... خیلی خوب شد که مدرسه هامون هم خیلی از همدیگه دور نیست و میتونیم هم رو بازم ببینیم!
من_.... راستش... من....
دیانا_تو.. چی؟
من_خب راستش...
و همون لحظه صدایی گفت_ادرین؟!
هردومون رومون رو برگردوندیم و به کسی که پشت سرمون بود نگاه کردیم...
من_لونا؟؟!
مرینت_میشناسیش؟
لونا اومد نزدیک و خودشو چسبوندبهم_میدونی چقدر دنبال هتلت گشتم!
من_چیشده؟
لونا_منظگرت چیه که چیشده؟... حتما باید اتفاقی بیوفته که بیام و کسی که دوسش دارم رو ببینم؟
من_چی!؟..
منظورش از این حرفا چیه؟
*مرینت*
میخواستم هرجور شده اون شب احساساتم رو بهش بگم!
وقتی اون دختره لونا اومد یه ذره تردید گرفتم!
و وقتی اون جمله و گفت!... انگار نابود شدم!!
آدرین_چی؟!
من_میخواین من تنهاتون بزارم؟
لونا_اره اگر برات اشکالی....
ادرین_نه نیازی نیست!.. لونا دیگه داشت میرفت!
مطمئنم این حرف رو از عمد گفت!
یجورایی وقتی اینو گفت خوشحال شدم!
لونا_اره... داشتم میرفتم! 😒
و راهشو کشیدو رفت...
من_معذرت میخوام... نمیخواستم تو و دوستت رو!..
ادرین_لونا دوست معمولیه!... امروز هم دیدمش دیگه!
پس امروز باهاش بوده!
من_شما باهمدیگه...؟؟
آدرین_نه، نه. ما فقط دوست معمولی هستیم!
من_اها.. 💖... خب من میرم میخوابم... فردا ادامه میدیم..
ادرین_باشه... منم میرم بخوابم!.. شب خوش!
من_شب تو هم خوش...
*ادرین*
راهمون از هم جدا شد...
یه ایمیل واسم اومد... :بیا جلوی در هتل!
رفتم اونجا.. لونا دست به سینه ایستاده بود...
لونا_ببخشید حین رفتن گفتم یه خدافظی بکنم!
من_حالا به دل نگیر وقتی یهویی میای همین میشه دیگه!
لونا_این همون دختره بود که دوسش داشتی هوم؟!
من_چی؟!
لونا_باید حدس میزدم!
من_حالا هرچی.. من میرم بخوابم...
لونا_هنوز بهش نگفتی که قرار نیست دیگه برگردی فرانسه؟
حرفش من رو نگه داشت!...
لونا_اخی.. چقدر غم انگیز!...
من_ای مسائل به تو مربوط نیست!
لونا_البته که نیست.. ولی چهرت وقتی داری حقیقت رو بهش میگی دیدنیه!.. و میدونی چی دیدنی تر از چهره توئه.. چشمای غمگین اون وقتی میدونه نمیتونه کنار کسی که دوسش داره باشه!
جوابی بهش ندادم.. فقط با عصبانیت رفتم سمت اتاقم...
خودمو رو تخت ول کردم... حق با اون بود... باید دیر یا زود میگفتم....!
واسه پارت بعد 20 لایک 50 کامنت