شکوفه ی گیلاس p3🍒🍃
میشه لطفا حمایت کنید؟حمایتتوناصلا خوب نیست:(
اگر از رمانم خوشتون نمیاد بگید تا جای گزین براش پیدا کنم:)
مرسی که حمایت میکنی:)
دوباره اونو دیدم..
دستشو سمتم بلند کرده بود تا ،تا شاید کمکم کنه؟ آره این فکر شماست!ولی من قصدشو میدونستم، احتمالا فکرم درست بود..
پس برای آخرین بار جسد بی توان مادرمو نگاه کردم، الان حالم خیلی بد بود، ولی اون داخل اون دنیا حالش خوبه:)
پس دستامو روی زمین فشار دادم تا بتونم بلند شم، آروم خودمو بلند کردم،اونم بلند شد ولی همچنان دستش سمتم بود.
لبخند تلخمو بهش نشون دادم تا دست از سرم برداره!ولی قدم قدم نزدیک تر اومد و نیش کثیفشو باز کرد..
خیلی بیشتر ترسیدم.سریع بلند شدم و از جسد مادرم دوری کردم ،بغض کردم و میدویدم.. دور شدم،خیلی دور شدم..
نفسم گرفته بود،نفس نفس میزدم و دویدنو متوقف کردم..
ولی میدونستم که دوباره برمیگرده..
دوباره کابوس،دوباره فکر و خیال،دوباره سایه های سیاه و دوباره...
قبل از مرگش خیلی خوشحال بودم،میگفتم،میخندیدم.. البته نه اینکه الان خوشحال نباشم.. یعنی نه.. خوشحال نیستم..
هم عزیزترین داراییمو از دست دادم و اون موجود عو*ضی دوباره برگشته! دوباره پیدام کرده و دوباره میخواد زندگیمو سخت کنه!...
۱۳۴۱ کارکتر
ببخشید کم بود:)لطفا حمایتم کنید ،قول میدم پارت بعدی طولانی بشه:)حداقل تا ۳۰۰۰ کارکتر میبرم پارت بعدیو:)ولی میشه حمایتم کنی؟
میشه این پارتو تا ۲۰ کامنت ببری؟میشه؟؟
خیلی از حمایتی که کردید ممنونم🙂کامنتا رو تا ۳۰ تا بردید:)امشب پارت جدید میاد!