Forbidden love p21
ادامه
از زبون راوی:مرینت به کمک آدرین وارد پیست پاتیناژ میشه آدرین به مرینت کمک میکنه تا روی صندلی بشینه و کفش های مخصوص اسکی که برای مرینت خریده بود رو براش میپوشه و خودش هم کنار مرینت میشینه و کفش های اسکیش رو میپوشه دست مرینت رو میگیره و از روی صندلی بلند میکنه وقتی که وارد پیست پاتیناژ میشن آدرین یکی از دست هاش رو دور کمر مرینت حلقه میکنه و چشمای مرینت رو باز میکنه که مرینت صحنه ایی رو میبینه که باورش نمیشه..........
از زبون مرینت=M
M:آدرین چشم هام رو با یه دستمال میبنده و به کمک آدرین از ماشین پیاده میشم و وارد پیست پاتیناژ میشم ، آدرین من رو روی یه صندلی میشونه و کفش های اسکی که برام خریده بود رو پام میکنه و بعدش خودش هم کنارم میشینه و کفش های اسکیش رو میپوشه و دستم رو میگیره و از صندلی بلند میشم،وقتی وارد پیست میشیم آدرین یکی از دست هاش رو دور کمرم حلقه میکنه و با اون یکی دستش چشمام رو باز میکنه باورم نمیشد آدرین دور تا دور پیست رو بادکنک های هلیومی قرمز طرح قلب گذاشته بود،وسط پیست پاتیناژ رو با گل های قرمز رز یه قلب درست کرده بود و اطراف قلب هم شمع چیده بود همه ی شمع ها روشن بودن و این باعث میشد قلب زیبا تر به نظر برسه،وسط قلب نوشته بود،دوست دارم مرینت که باعث شد اشک داخل چشمام جمع بشه،فقط من و آدرین داخل پیست بودیم،آدرین پیست رو برای سوپرایز کردن من اجاره کرده بود به سمت آدرین برگشتم تا ازش تشکر کنم که یکدفعه آدرین لباش رو روی لبام میزاره و منم همراهیش میکنم بعد از چند مین دیگه نفس هامون بند میاد و از هم جدا میشیم،گونه هام سرخ شده بود که آدرین بهم لبخند زد و گفت.......
از زبون آدرین=A
A:به مرینت کمک کردم تا از ماشین پیاده بشه وارد پیست پاتیناژ شدیم؛مرینت رو روی صندلی نشوندم و کفش های اسکی که براش خریده بودم رو پاش کردم و بعدش خودم هم کنارش نشستم و کفش های اسکیم رو پوشیدم دست مرینت رو گرفتم و از روی صندلی بلندش کردم یکی از دست هام رو دور کمرش حلقه کردم و با اون یکی دستم چشماش رو باز کردم وقتی که سوپرایزم رو دید خیلی خوشحال شد و اشک توی چشماش جمع شد به طرفم برگشت فکر کنم میخواست ازم تشکر کنه که بهش فرصت ندادم و لبام رو روی لباش گذاشتم و بعد از چند مین از هم جدا شدیم نفس هامون بند اومده بود مرینت گونه هاش سرخ شده بود بهش لبخند زدم و گفتم .....
مکالمهMوA
A:از سوپرایزم خوشت اومد
M:آره عالی بود این بهترین سوپرایز عمرم بود
A:خوشحالم که خوشت اومده
M:واقعا ازت ممنونم آدرین من خیلی خیلی دوست دارم
A:منم همینطور عشقم
از زبون راوی:بعد از اینکه مرینت و آدرین باهم دیگه صحبت کردن ، آدرین دست مرینت رو میگیره و به سمت خودش میکشونه و مرینت رو بغل میکنه،بعدش با هم دیگه اسکیت سواری میکنن حدود سه ساعت از رفتن مریمت و آدرین به پیست پاتیناژ گذشته بود وقتی که از پیست پاتیناژ خارج شدن آدرین در ماشین رو برای مرینت باز میکنه وقتی که مرینت وارد ماشین میشه در ماشین رو میبنده و بعدش خوش هم وارد ماشین میشه و آدرین ماشین رو روشن میکنه و به سمت خونه مرینت حرکت میکنه وقتی که مرینت رو به خونه اش میرسونه گونه مرینت رو میبوسه و از مرینت خداحافظی میکنه و به سمت خونه شون حرکت میکنه که یکدفعه.......
خب اینم از این پارت
شرط پارت قبلی رو کمتر کردم
شرط پارت بعدی که خیلی مهمه
50تا کامت و 15تا لایک