وبلاگ لیدی باگ

ادامه 

از زبون مرینت =M

M:با کاگامی داشتم صحبت میکردم که یکدفعه گوشیش زنگ میخوره مثل اینکه مادر و پدرش قرار بود به پاریس بیان و تا یه مدت پیش کاگامی زندگی کنن برای همین ازم خداحافظی کرد و بهم گفت که هر موقع نیاز به کمک داشتم بهش زنگ بزنم بعد از اینکه کاگامی رفت به سمت پنجره رفتم و به بیرون نگاه میکردم که یاد دو سال پیش افتادم 

(خب از اینجا به بعد فلش بک شروع میشه به دوسال پیش در حال حاضر مرینت 20سالشه و آدرین21ولی داخل فلش بک مرینت 18سالشه و آدرین 19سالشه)

از زبون مرینت=M

M=از خواب بیدار شدم و به گوشیم نگاه کردم که دیدم آدرین بهم چند بار زنگ زده و چون صدای گوشیم کم بوده صدای گوشیم رو نشنیده بودم برای همین گوشیم رو برداشتم و بهش زنگ زدم ......

از زبون آدرین=A

A:صبح از خواب بیدار شدم و به عشقم زنگ زدم اما جواب نداد مثل اینکه خانوم خواب بود چند بار دیگه زنگ زدم امت باز هم جواب نداد که بعد از یک ساعت بلاخره مرینت بهم زنگ زد گوشی رو جواب دادم و گفتم....

مکالمهMوA

A:سلام عشقم 

M:سلام خوبی 

A:تو خوب باشی منم خوبم راستی خواب بودی 

M:آره صدای گوشیم کم بود. نشنیدم که بهم چند بار زنگ زدی ببخشید 

A:اشکال نداره عزیزم راستی آماده شو نیم ساعت دیگه جلوی در خونه منتظرتم 

M:آماده شم؟کجا قراره بریم 

A:قراره باهم خوش بگذرونیم پایه ایی یا نه 

M:مگه میشه پایه نباشم

A:خب پس نیم ساعت دیگه میبینمت 

M:باشه خداحافظ عزیزم 

A:خداحافظ عشقم 

......

خب اینم از این پارت 

ببخشید اگر کم بود آخر هفته است و خیلی خسته بودم 

این هفته ، هفته سختی برام بود 

پارت بعدی رو امشب میدم 

شرط پارت بعدی 40تا کامنت و 15تا لایک