قمارعشق S2p26

. 𝓶𝓪𝓼𝓾𝓶𝓮𝓱. . 𝓶𝓪𝓼𝓾𝓶𝓮𝓱. . 𝓶𝓪𝓼𝓾𝓶𝓮𝓱. · 1402/09/07 12:04 · خواندن 2 دقیقه

بروو

 

آلیا 
بعداز یکی دوسال مرینت رو پیدا کردم خیلی خوش حال بودم که نتونستم آنو ببینم و همه چیز رو درباره اینکه با مامان برادرش که با من یه پاریس اومدن گفتم

 

مرینت : آلیا 
 

 

آلیا : بله 
 

 

مرینت: می‌خوام به مامانم زنگ بزنم اگه میشه با گوشی تو 
 

 

آلیا : آلیا باشه

 

آدرین 
رفته بودم برای مرینت دارو بخرم که وقتی برگشتم فهمیدم یه کسی توی اتاقه و داره با مرینت صحبت می کنه فهمیدم که اون دوست مرینت بود اسمش آلین نه آلیا بود تصمیم گرفت که در بزنم میدونستم داشتن درمورد مامان مرینت صحبت می کردم

 

تق تق

 

آلیا : خوب حالتون خوبه چیزتون نیست 
مرینت : ممنون خانم پرستار 
 

آلیا : خواهش لطفاً بیشتر مراقب باشید 
مرینت : باشه

 

بعد از در بیرون رفت

 

آدرین : اینم دارو هات 
 

مرینت : ممنون (آروم ) 
 

 

آدرین : راستی کایلا خیلی شبیه خودته انکار از 

روی تو کپی کردن 
 

مرینت : واقعا 
 

آدرین: راستی فقط چشماش شبیه تو نیست چشمای اون قهوه ای ولی چشمای تو آبی ... آبی به رنگ دریاچه ای که فقط من میتونم تو اون عرق بشم ... مرینت میدونم که خیلی اذیتت کردم میدونم من هر کار کردم برای تو بود چون واقعا عاشقت بودم

 

 

آدرین مرینت رو بغل می‌کنه و آدرین و مرینت فیس به فیس میشن و آدرین لب های مرینت رو می بوسه با اینکه مرینت دوست نداشت چاره ای نداشت که این کار رو بکنه بعد از بوس

 

آدرین : خوبی 
 

مرینت : اهمم 
 

آدرین : دارو هات رو بخور بعد استراحت کن من میرم ... 
 

مرینت : میشه نری من خوابم نمی بره ... من از تاریکی میترسم

 

آدرین پیشونی مرینت برو بوس می‌کنه

 

آدرین : باشه نمی‌رم

 

مرینت  لبخند ی‌ میزنه : ممنون


آدرین : راستی می‌دونستی که لبخندها ت خیلی زیباست 

 

مرینت: اهمم 

 

بعد هردو باهم می‌خندن بعد از مدت ها 

 

خو بسه دیگه کامنتم میدین دیگه زیادم بدم نمیشه 😒

 

لایک کامنت فراموش نشه وگرنه 🔪