The Love Story,P4

𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 · 1402/09/05 22:32 · خواندن 3 دقیقه

بچه خوبی شدم زود پارت میدم🤡البته زیادم زود نی🤡

رسیدیم به مقر گاجونگ ولی سگ پر نمیزد 

رفتیم داخل همه قیافه هاشون با غم و تو هم بود

_فرمانده هاجیمه!چیشده؟!

+هعیی،توی خیابون بودیم ک گروه چئون دانگ حمله کرد هم زدیم و هم خوردیم یکی از افراد آولانتاس کشته شد و آولانتاس هم عصبانی بود و قاتل اون فرد رو با چاقو تیکه تیکه کرد صدای آژیر پلیس اومد و گروه چئون دانگ فرار کرد آولانتاس هم همه رو جمع کرد و فرستاد تو مقر و خودش موند و بازداشت شد  و به زندان رفت

_نه!این این این امکان نداره! فرماندههه آولانتاسس!

÷لعنتییی!

=همه ی اون حرومزاده ها رو یک به یک میکشم!خیلی زود از زندان دَرِت میارم ، آولانتاس

از زبان چیسین

لعنتی اگه چند دقیقه زود تر میرسیدیم آولانتاس بازداشت نمی شد اون درست مثل برادرم بود

خاطرات چیسین و آولانتاس توی ذهن چیسین تکرار شدن

 چیسین که آولانتاس،کسی که مثل برادرش بود به زندان افتاده بود از شدت غم و ناراحتی زد زیر گریه اما با صدای کم به این دلیل که اگر کاپیتان گاجونگ گریه کنه و افرادش بفهمن چه کسی از گروه هست که امیدوار میمونه؟

دراک:چیسین!تو داری گریه میکنی؟فکر‌میکردم گاجونگ رو برای محافظت از افراد تاسیس کردی!

دراک با هر جمله که میگفت با لگد به صورت چیسین می زد

×اما چیشد؟!هیونگ بازداشت شد!سوکو کشته شد!و حالا هم آولانتاس دستگیر شد!این وسط تو چه غلطی کردی؟تویی که باید جای سوکو کشته می شدی،تویی که باید جای آولانتاس و هیونگ بازداشت می شدی!

÷بس کنید!

×تو چی میگی هاجیمه؟!حرفت چیه؟!من دارم با این حرومزاده حرف میزنم!دخالت نکن!

هاجیمه دست دراک رو گرفت و پرتش کرد اونور

÷عوضیا!افراد همه غمگین هستن اونوقت کاپیتان های گاجونگ دارن دعوا میکنن؟

افراد دسته ی اول رو دیدین؟مثل برگ های پاییز رو زمین افتادن ب جای اینکه ی کاپیتان جدید براشون انتخاب کنین دارین دعوا میکنین؟!

=بدون وجود آولانتاس فقط تاکه میتونه کاپیتان دسته ی اول باشه

+هیرونو!

=تنها کسی که آولانتاس بهش اعتماد کامل داشت تاکه بود و نه کس دیگه ای!

+درسته!دراک افراد رو جمع کن باید تاکه رو بعنوان کاپیتان دسته ی اول معرفی کنم!

×هوف،باشع!

×همه جمع بشیددد!

از زبان تاکه

با صدای عربده ایِ دراک همه جمع شدن 

_چونتا نمیدونی چیکار دارن؟

#من از کجا بدونم منگل!

با صدای فرمانده چیسین همه ساکت شدن:

+من!فرمانده ی گاجونگ،چیسین، تاکه چاکل،تنها کسی که آولانتاس،کاپیتان سابق بهش اعتماد کامل  داشت رو به عنوان کاپیتان دسته ی اول معرفی میکنم!

_چ...چ...چ..چی من بدبخت چرا باید کاپیتان شم

#تبریک میگم منگل!

_ولی فرمانده! من لیاقت جایگاه آولانتاس رو ن_

×پایان جلسهه!🤡مرخص شید پدصگااا!🤡

همه رفتن. رفتم پیش چیسین 

_فرمانده من نمیتونم کاپیتان دسته ی اول باشم من_

عای دراککک!چرا میزنی

×چون خیلی خری! تصمیمیه که گرفته شده!اگر قبول نداری برو به هیرونو بگو چون اون این پیشنهاد رو داد!

چیسین!دیگه برو خونتون!کاتان الان تنهاس و به تو فکر میکنه!

+دِ تو چیکار به خواهر من داری!

×خواهر تو چن روز دیگه به عقد من در میادا حرومی🤡نمیدونستی؟!

+چی چرا من نمیدونم!کاتانننننن


²⁹³⁰ کارکتر 

اهم🤡

امیدوارم خوشتون اومده باشع🤡گودهای🤡