Hiro evolution تکامل قهرمان
لایک و کامنت فراموش نشه.برید ادامه مطلب
از زبون مرینت:
یک روز دیگه تو شهر عشق که خیلی عادی داشت میگذشت.ولی یه چیز عجیب وجود داشت!!چرا همه چیز آنقدر خوب بود و مشکلی وجود نداشت!!!نکنه این یک رویای شیرین هست.امروز دقیقا صد روز از اینکه گابریل یا همون مونارک رو شکست دادم گذشته ولی انگار هیچ چیزی درست نشده و یه مشکلی هست.من از همهی زندگی ام گذشتم که مونارک رو نابود کنم و حالا که به هدفم رسیدم دیگه هیچ ایده ای ندارم.حتی طراحی هم کمکم نمیکنه.
چیکار کنممممم تیکی؟؟؟
-نمیدونم مرینت تصمیم گرفتن برای آینده جزو مهارتام نیست
+آهههه یعنی یک فعالیت درست وجود نداره که من انجام دهم وحالم رو خوب کنم
-چرا با دوستات بیرون نمیری
+چون دوستی ندارم(کلافه)
-چرا تو آلیا رو داری,آدرین دیگه پدری ندارم که سختگیری کنه و لوکا هم از سفر دور دنیاش برگشته.تازه خانم تسوروگی دیگه برای کاگامی قانون تعیین نمیکنه پس دوستای زیادی داری
+میگی چیکار کنم تیکی؟
-زنگ بزن به آلیا و همون جایی که موقع جلسه های عکاسی آدرین اونو دید میزدین همون پارک روبروی برج ایفل.
+راست میگی پس زود باش که میخواهیم یکم به خودمون برسیم و از افسردگی در بیایم و به زندگی برگردیم
-آفرین مرینت حالا شدی خودت.
مرینت به صحنه رسیده و آلیا را میبیند
مرینت:سمفونی زیبایی با لباس نارنجی و شلوار سبز رنگش ایجاد کرده اما به پای موسیقی ژاکت سرمه این که. کمی از موهام تیره تره نمیرسه
اما وقتی رفتم سمتش نگران به نظر می اومد
۱۶۰۰کاراکتر(خوب دوستان چند تا نکته:
۱_من چون پسرم و آدم خشنی هم هستم از بخش عاشقانه داستان ها چیزی حالیم نیست و لطفا تو نوشتن بخش های عاشقانه کامنت بدید
۲-پارت گذاری یک روز در میان و نزدیک سه الی پنج هزار کاراکتر خواهد شد یسسسس
۳-من نویسنده جدیدم ناموسا لایک و کامنت فراموش نشه لایک نکردن داستان خوب تو ذات میراکولر نیست لایک کنین یکم داستانم معروف سه اوکیم
۴-اگه ایده ای داشتین برای ادامه ی داستان بیاین گفتمان تا اون ایده رو برسی کنم چون در کامنت ها بیشتر مبحث نظر هست نه پیشنهاد
۵-حال گدایی ندارم ولی لایک و کامنت یادتون نره💞💞💓💓💗💗💖💖🐞✅💙💙💙💙💙
در ضمن الان ساعت۰۲:۰۴هست که دارم پست میکنم مطلبو پس بزار دیگه میگم لایک کردن کامنت گذاشتن از ارث پدری محرومتون نمیکنه 😐😐