تمام وجودمی پارت 18
·
1402/09/02 23:37
· خواندن 3 دقیقه
سلاممممم
من اومدم وای وای بریم که رفتیم برای پارت...
راستی ممنونمممم به خاطر کامنتاتونننن
بریم که رفتیمممم...
ادامه ی پارت قبلی...
دکتره:شماها صاحاب دو تا بچه ی دوقلو شدید که جالب اینجاست که یکی دختره و یکی دیگه هم پسره!
با قیافه های وا رفته من و آدرین به هم نگاه کردی و چیزی نگفتیم اههههه کاش دختر میشد من قیافه ی وا رفته ی آدرین رو میدیدم .
به سمت ماشین رفتیم و سوار ماشین شدیم .
توی راه آدرین گفت:
آدرین:ولی کاش دوتاش پسر میشد!
من:اگه پسر میشد من روش اسم میزاشتم!
آدرین با قیافه ی وا رفته به من نگاه کرد و به قیافه ی اصلی خودش برگشت و گفت:
آدرین:باورت میگه که اسم دختری که شکمته رو من میزارم و اسم اون پسره هم تو میزاری با این حال طبق شرطمون من اسم دختر رو میزارم!
حرصی به آدرین نگاه کردم و نگاهمو به سمت بیرون دادم .
میدونی چیه؟
زندگی بلند و پستی زیاد داره،
که توی زندگی همه هم خوشی هم هست،
اما برای من خیلی عجیبه تا الان همش خوشیه،
انگار یک اتفاق خیلی بدی قراره بیوفته،
که من و آدرین و بچه مون قرار صدمه ببینیم،
من تازه دارم مزه ی خوشی رو میچشم،
دلم نمیتونه موقعی که بلایی سر آدرین و بچموم بیاد،
یعنی میشه زندگیمون همینجوری خوش باشه،
کاش بشه،کاش
اما خوشحالم که عاشق آدم اشتباهی نشدم،
اگه عاشق لوکا میشدم...،
فکر دنشم خیلی وحشتناکه،
توی همین فکرا بودم که صدا آدرین اومد:
آدرین:مرینت چیزی میخوای بخرم؟
من:یکم ماکارون بخر!
آدرین:اوکی تا من بخرم به چیزی دست نزن هانی((نویسنده:هانی یا همون*honey* یعنی عسل))
پوکر فیس به آدرین نگاه کردم که لبخند خوشجلی زد و رفت تا ماکارون بخره...
یه ده دقیقه ای گذشت تا آدرین اومد با یک جعبه ی بزرگ ماکارون پولش اضافه است دیگه امان از دست مایه دارا!
من:آدرین قعطی که نیومده؟
آدرین:نه بابا قعطی چی؟
با چشم به ماکارون اشاره کردم که گفت:
آدرین:نه بابا برای موقعه ای که گشنه شدی و غذا نداشتی خریدم زیاد!
پوکرفیس بهش نگاه کردم و نگاهمو دادم بیرون داشت بارون میومد!
از بچگی از بارون متنفر بودم((نویسنده:اهه فکر کردی الان مرینت میگه که عاشق بارونه زد حال زدما))از برفمم خیلی بدم میومد از آفتابم ولی دیگه از الان همه چی برعکس شد عاشق بارونم چون با آدرین بیرونم عاشق برفم چون بیشتر وقتم رو با برف با آدرین پشت سر گزاشتم!
پایان...
میدونم خیلی کم بود ولی به بزرگیه خودتون ببخشید واقعا وقت ندارم ولی قول میدم پارت بعدی طولانی باشهههه!
35کامنت برای پارت بعدی...
_t7cm_9nqy_k1zo_bfhc.jpg)
