عشق اتشین❤️🔥f2p16
سلام بفرما
=========================
فقط اون لحظه دعا میکردم که فلیکس سرشو بلند نکنه ولی با صدای پا سرشو بلند کرد و با کاگامی چشم تو چشم شدن
کامی(بچه های دیگه کاگامی را کامی صدا میکنیم)چشماش پز اشک شد و سریع بلند شدم و آرین را از بغلش گرفتم کامی خیلی سریع با صدای هق ق هاش پله ها را سپری کرد و در اتاقش را محکم کوباند به هم سرمو برگردوندم
فلیکس را یم که از چشمش اشک اومد پایین
فلیکس.کا...ک..کا.گا.م....می
بدون هیچ حرفی به سمت اتاق کامی دویدم در زدم
کامی.بیا تت
داخل اتاق رفتم و درو بستم کامی ی گوشه از اتاق نشسته بود و پاهاش را توی بغلش گرفته بود سمتش رفتم آرین را روی زمین گذاشتم و رو به روی کامی نشستم
دستاشو توی دستم گرفتمو گفتم
-باور کن منم همین الان متوجه حضورش شدم بخدا نمیدونستم که اومده اینجا
-مشکل تو نیست بلاخره فامیلید با هم ولی ....ولی
صدای گریه اش اتاقو پر کرد و سرشو توی بغلم گرفتم
بعد چند مین ادامه داد
-ولی من هنوزم دوسش دارم ...الان همه منو ی دختر بی خانواده میبینن فکر کنم فلیکس هم همین حسو داره فکر نکنم دیگه بتونم به فلیکس برسم ..تموم این ی سالی که گذشت فکرم در گیرش بود اینستا شو دنبال میکردم عکساشو توی گوشیم داشتم الانم ...الانم تنها چیزی که اذیتم میکنه اینه که من دل عشقمو شکوندم دل تنها کسی که این ی سال بهش فکر میکردم و داغون کردم الانم معلوم نیست شاید دوس دختر داره شاید دوباره عاشق شده شاید...
با صدای آرین که داشت گریه میکرد به سمتش رفتم و بغلش کردم یادم افتاد ظهر که بهش شیر دادم دیگه شیر نخورده پس لباسمو بالازدم و بهش شیر دادم کاگامی با همون چشای اشکی به سمت من اومد و گفت
-نگاش کن ترو خدا چجوری شیر میخوره با این لپاش لباشو ببین از رژ من سرخ تره
با این حرفش لبخندی زدم و دوباره با عشق به آرین نگاه کردم اینم ثمره عشق منو آرین دیگه از خدا چی میخواستم
یکدفعه در باز شد و فلیکس توی چهار چوب در ظاهر شد من لباسم بالا بود و سینم معلوم بود با هوی عامو کجا میای که گفتم رنگش پرید و درو بست وای خودمم خجالت میکشیدم کامی پقی زد زیر خنده
========
آقا این پارت دو نیمه هس نیمه بعدش را بعد ظهر میزارم