وبلاگ لیدی باگ

بچه ها باید یه چیزی رو روشن کنم کارا خواهر لایلا هست لایلا وقتی به دنیا میاد پدرشون اونو ول می‌کنه بعد از چند سال برمی‌گرده و لایلا رو میگیره پیش خودش بعد مادر لایلا به آمریکا می‌ره و با تام آشنا میشه و ....  

در انبار باز میشه و تام با یه مرده میان تو 

مرده : تو یه خائنی می‌خواستی خانم رو بکشی تام : من نه ... من میخواستم که  بهش بگم که اون یعنی خواهرش رو دزدیدن 

مرده : شما داشتین اونو خفه میگردین 

تام : دخترم رو دزدیدن میفهمی 

مرده : من نمی‌دونم خانم دستور داره که شما رو بیاریم کنا بقیه تا جسد اونو بیارن 

آدرین که تا اون یکی دوهفته که حرف نزده بود 

آدرین با داد : وقتی داری اسم اون تکرار میکنی باید دهنتو آب بکشی لعنتی 

که یهو لایلا سرمیرسه 

لایلا : بهه شما چه عجب حرف زدیم فکر میکردیم که دیگه حرف نمیزنین 

آدرین : اگه دستم باز بشه خودم کاری که نکرد رو خودم با تو میکردم 

لایلا : چه عصبی 

گاگامی : حتما یکی برای کمک ما میاد و انوقت پشیمون میشی 

لایلا: ببینیم و تعریف کنیم .... درو بیند 

بچه ها اگه توی پارت قبل اون قسمتی که مرینت خواست حرف بزنه گوشی پیتر زنگ میخوره اون نینو بوده انکار یکی از خدمتکار ها بهش خبر دادن و اونم تاتوی قضیه رو درآوردن 

خونه پیتر 

مکالمه نینو و مرینت 

مرینت : مطمئنی که کارا خواهر لایلا نینو 

نینو : آره اون خواهرش هست اون ... (دیگه بهتر از من میدونین که )

مرینت : ممنون 

نینو : نیرو ها حرکت کردن تا سه ساعت دیگه میرسن شما باید یه علامتی به ما بگین که کجا هستید 

مرینت : فهمیدم باشه یه کاری میکنیم 

نینو : می‌بینمتون 

مرینت : باشه 

اتمام مکالمه 

پیتر: چی شد 

مرینت : باید .... 

بسه دیگه 

کامنت نمیدین پس به قول دیانا کم میدم که کامنت بدین تا ادامه رو بزارم 

دوستون دارم ❤️😉