my killer love 3
رمان دیگم رو تابستون دیگه ادامه میدم کی با همین عکس میتونه برام کاور درست کنه؟
merinete
مرد: من . . .
کاترین: متیو؟
یک زن به طرف مرد که ظاهرا اسمش متیو بود رفت و دستشو دور بازوش انداخت انگشتر یاقوت روی انگشتش خودنمایی میکرد
mat: بله کاترین؟
k: دیرمون شده، سلام خانوم، کاری داشتین؟
me: نه
برگشتم و به مرد نگاه مردم که پشتش رو کرده بود و انگار داشت با گوشیش چیزی رو چک میکرد روی شونش زدم و وقتی برگشت گفتم: بازهم ممنون اقا
متیو لبخند زد و وقتی که از کنارش رد شدم کاغذی رو توی دستم چپوند پوزخند زدم از پشت سرم شنیدم زن با صدای اروم حرف میزد
k: کی بود؟
mat: یه خانوم که حواسش نبود و داشت می افتاد که من گرفتمش
k: اوهوم
دیگه دور شده بودم کاغذ رو باز کردم روش اسم و فامیل و شماره تلفنش بود، متیو تورز، مرتیکه هول ولی جذاب به سمت خونم راه افتادم داخل ساختمون رفتم و وارد اسانسور شدم طبقه 6 بودم که در باز شد و همسایهه ام هم سوار اسانسور شد
a: سلام فیونا
به نظرم فقط همکارانم باید اسم واقعیم (مرینت) ررو میدونستن
m: سلام ادرین
طبقه هشتم از اسانسور بیرون اومدم، حالم از ادرین به هم میخورد، ولی با سلام چیزی ازم کم نمیشد در خونه رو باز کردم، و وحشتناک ترین لحظه عمرم رو جلوی چشمم دیدم . . .
----------------
پارت های این رمان کوتاهه
دختر روی کاور مرینته