روز و شب عاشقی P1
سلاممم 👋🏻😃
بلاخره اسم رمان انتخاب شد و پارت دادم 😌
چون روز و شب عاشقی رای زیادی اورد این اسم رو گذاشتم😄
خب خب بفرمایید ادامه❤️
از زبان مرینت
- مرینت دوپن چنگ ؟ مرینت ؟ مرینتتت !؟
با صدای خانم بوستیه به خودم اومدم و نگاهم از پنجره ی کلاس رو برداشتم
+ بله ؟ واقعا ببخشید نشنیدم
- اشکال نداره ، لطفا بیا و این مسئله رو حل کن
+ چشم
از روی نیمکت بلند شدم و رفتم سمت تخته
مسئله رو حل کردم و گفتم : بفرمایید خانم
خانم بوستیه نگاهی به تخته کرد و گفت : آفرین ، ممنونم مرینت
و آروم نشستم رو نیمکتم
از وقتی که آلیا نیومده مدرسه خیلی تنها شدم ، و به خاطر اینکه آلیا نمیاد مدرسه مجبور شدم پیش لایلا بشینم
این واقعا یه کابوسه
صدای لایلا رو شنیدم : مرینت ؟ میتونی با من ریاضی کار کنی ؟ از اونجایی که من یک ماه دوبی بودم ریاضیم بد شده ( با صدای لوس )
چشمام و چرخوندم و گفت : هوففف ، بیخیال میدونم تو دوبی نبودی !
× چی ؟ اصلا به آدرین جونم میگم
+ وایسا وایسا ! خودم یادت میدم ...
یه تیکه کاغذ برداشتم و آدرس خونمون رو روش نوشتم .
+ بیا ، امروز بیا خونمون
× وای ممنونم
قشنگ مشخص بود داشت خودشیرینی میکرد
قبلا فکر میکردم کلویی بده ولی اون صد برابر بهتر از لایلاس !
درینگ درینگ....... درینگ درینگ.......
- خب ... زنگ خورد ، تعطیلی خوبی داشته باشید .
آخيش... بلاخره بعد یه مدت راحت شدم ، برای چند روز مثل همیشه مدرسه تعطیل شد .
کیفمو برداشتم و از کلاس بیرون رفتم
داشتم از پله های مدرسه پایین میومدم که یهو نینو رو دیدم که داره به سمتم میاد ...
÷ مرینتتتتت !!!
وقتی رسید کنار پله ها نفس نفس میزد ( چون دوییده بود )
÷ آلیا ... خبری ازش داری ؟
+ چی ؟ نه ، فکر میکردم تو خبر داری
÷ نه خبری ندارم ، ولی واقعا نگرانشم ...
دستمو گذاشتم رو شونه ی نینو و گفتم : نگران نباش آخر سر میفهمیم قضیه چی بوده
÷ آخه واقعا نگرانشم.
نینو رو مثل یه برادر بغل کردم و گفتم : آروم باش ، منم نگرانشم ولی میدونم اون دختر خیلی شجاع و خوبی ، برای همین تو اون رو به عنوان دوست دختر انتخاب کردی
از زبان آدرین
.................
تمام :)
بقیش برای پارت بعد ❤️
لطفا حمایت کنید و لایک و کامنت بدید 🥺💗
و ببخشید کم بود چون پارت ۱ بود کم دادم
برای پارت بعد ۵ لایک و ۵ کامنت
فعلا 👋🏻