Mission:save❤️🔥p6
🙃🔪
آدرین
همه مات و لوت بودند ! همه تو فکر بودند در مورد این برادرای دیوانه که دزدی میکنند و یه دختر خوشگل و بی گناهو تسخیر و اسید میکنند سخت قلب همه تند می زد اینگار مرده بودن !ولی نمیشد صبر کنیم تا بیشتر بدزدند و گروگان گیری کنند
آد،نینو ای دهن گشاد دهنتو ببند بابا جان
ن،آخه تو فکرم چطوری ممکنه؟
آد،ما که نمیتونیم همینطوری ۱بر کنیم تا خشک بشیم ما مدرک می خوایم
ال،بنظرت به اندازه ی کافی نداریم نمیشه بریم سراغ نجات ؟
اد،اونوقت خانم سزار مشتاق شما مدارکی که داریم رو میگین ؟
ال،یه سایت ،۷ عدد پست،یه برگه ادرس،چند عدد عکس و یه دوربین ضبط که اتفاقاتو ضبط کرده
ن،خودشه!!!!
ال،چی ؟
ن،آلیا تو خوب هک میکنیم ببین می تونی دسترسی کامل دوربین هارو بدست بیاری ؟
آل،به امتحانش می ارزه ولی فعلا فقط دوربین خودمون را داریم
آد،پس یه تلاشی بکن دیگه
آل،باشه دیوانه 😂😂تو دو ثانیه که نمیتونم هک کنم
ن،تو برو تو اتاق فرمان من و آدرین هم میریم تو دفتر مون بعد خودتم یه خورده بیا دفترت و استراحت کن بعد میریم برا پرس و جو
ال،باشه فکر خوبیه
ن،پس ساعت ۶ همه تو بالای برج ایفل باشین قبول
ال و آد،قبول
• (آلیا رفت و دوید به سمت دفتر آدرین و نینو هم رفتن تو دفتراشون دفتر هر کدوم فضای بزرگی داشت مخصوصا دفتر آلیا هر کدوم با آبشار های دیواری و ديوار ها مشکی طلایی پر بودن تو طبقه ی ۹ طبقه ی یکیمونده به آخر این نشون میده مدیرمون چقد براشون ارزش قائل است)
ن،آخيش
آد،هنوزم در مورد اون تراس مشترک باید تجدید نظر کنم حریم شخصی رو زیر سوال میبره
ن،چی ؟
اد،هیچی برو رو صندلی ماساژی که برات خریدم تو تولدت
ن،راست میگی بعدشم یه حموم کف
اد،دیوانه ۲ ساعت دیگه باید بریم تا دوساعت خشک میشی ؟
ن،اوه آره البته منظورت ۱۵ دقیقه دیگست ؟
آد،چی 🤯
ن،ساعتت عقبه الان ۵:۱۵ هست
اد،ای وای بدو آماده شو بریم
ن،پیرم لباسای جاسوسیمو بپوشم
اد،خیر ببینی خودم جاسوسی میکنم تو برو لباس معمولیتو بپوش تا گند نزدی 😒
ن،اههه چرا اینقدر بداخلاق شدی
آد،داغونم میفهمی !!!!!
ن،باشه منم یکم دارم دیولنه میشم
#آد
داشتیم از مجتمع خارج می شدیم از آسانسور پیاده شدیم و رسیدیم به پارکینگ یه مداد چراغی دیدم رفتم به طرفش باز کردمش تا ببینم چیه 💬👀که.
20 عدد لایک ❤️🔥