کلاس دردسر ساز ها پارت7

سایه ماه سایه ماه سایه ماه · 1402/08/03 19:25 · خواندن 2 دقیقه

ای بندگان خدا به نشانه هایی که از اتفاقات هیجان انگیز در پارت های بعدی خبر می دهند ایمان بیاورید! هالووین مبارک.

راستی کامنت و لایک کردن رو هم فراموش نکنید.

[ساعت 4]

(خونه ی مرینت)

مرینت*در حالی که کتاب هاش رو تو کیفش می ذاره*: خدافظ مامان. خدافظ  بابا. شب می بینمتون. 

سابین: مواظب خودت باش عزیزم.

تام: با رفیقات خوش بگذرون. راستی! *تام یه صلیب چوبی کوچک به مرینت میده* اینو همراهت داشته باش.

مرینت: ببینم شما واقعا حرف میلن رو جدی گرفتید؟

تام: توش رو باز کن عزیزم.

*مرینت داخلش رو باز میکنه و با دیدن برق چاقو گیج میشه.*

سابین: این برای وقتیه که کسی به خودش جرات بده به دختر یکی یه دونه ما آسیب بزنه. *لپ مرینت رو می بوسه* خوش بگذرون و پدر آدرین رو از اینکه بهتون اجازه داد وارد خونه اش بشید پشیمون نکنید.

مرینت: حتما. مواظب خودتون باشید!

(میلن و ایوان)

میلن: سیر! صلیب چوبی!

ایوان: گذاشته شد.

میلن: قاشق نقره! کتاب مقدس!

ایوان: چک شد!

میلن: اسپری فلفل! آب مقدس!

ایوان: چک شد! 

میلن: تور و طناب آغشته شده به آب مقدس جوشیده!

ایوان: چک شد!

میلن: کتاب های درسی و جزوه ها!

ایوان: گفتم یه چیزی رو فراموش کردم! *به سمت کتاب ها می شتابد* کتاب ها گذاشته شدن!

میلن: بریم!

ایوان: بریم.

*ایوان و میلن از خونه بیرون میرن*

(آلیا و نینو)

پدر نینو: هدفون ، کتاب درسی، جزوه، مداد، خودکار، غلط گیر، پاک کن، موبایل، شارژر ، رابط یو اس بی، اسپری فلفل...

نینو: تائید، تائید، تائید، تائید، تائید، تائید، تائید، تائید، تائید! همگی وجود شون تائید شد!

مادر نینو: کلید؟

آلیا: داریم.

مادر نینو: کلید زاپاس؟

آلیا: داریم.

مادر نینو: شوکر؟

آلیا: چی؟

(مکس و دستیار ربات اش)

دستیار(اسمش رو کامنت کنید. چون یادم نمیاد): همه چیز آماده است؟

مکس: آره. همه ی وسایلی که برای باحال کردن امشب نیازه رو ور داشتم.

مادر مکس*پسرش رو در آغوش میگیره*: امیدوارم بهت خوش بگذره.

مادر مکس*در حالی که مکس از در بیرون میره فریاد میزنه*: سوار ماشین غریبه ها نشی و حتما دو طرف خیابون رو نگاه کنی!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امیدوارم لذت برده باشید. تا دیداری بعدی بای.